آرش زارع زاده
شرکتی را تصور کنید که در آن به جای این که مدیرعامل تصمیمگیرنده نهایی در امور مختلف باشد، هر یک از اعضای شرکت دارای حق رای و قدرت تصمیمگیری برابر باشند. به عبارت دیگر، قدرت تصمیمگیری در این شرکت تمرکززدایی شده و بین اعضا توزیع شده است. این مضمون اشاره به DAC یا شرکت خودمختار غیرمتمرکز دارد که زیرمجموعهای از DAO و شیوهای جدید در اداره یک شرکت است. بلاکچین و قراردادهای هوشمند، بستر را برای به وجود آمدن این روش نوآورانه در مدیریت شرکت ایجاد کردند. در این مقاله به این که مفهوم DAC چیست، نحوه اجرا و مزایا و معایب آن میپردازیم. همچنین مقایسهای نیز بین مفاهیم AA، DAO، DApp و DAC انجام شده است.
مفهوم DAC چیست؟
با ظهور بیت کوین و بلاک چین، ایدهها و مفاهیم نوآورانه جدیدی خلق شدند که یکی از آنها، شیوهای غیرمتمرکز و مستقل برای اداره یک سازمان یا شرکت است. DAC مخفف Decentralized Autonomous Corporation به معنای شرکت مستقل غیرمتمرکز است. قوانین اداره این شرکتها به صورت کدهایی در قراردادهای هوشمند برنامهنویسی شده است.
سوابق تراکنشهای مالی یک DAC و همچنین عملیاتهای آن روی بلاکچین ثبت میشود. همانطور که میدانید، با توجه به ویژگیهای بلاکچین این سوابق غیرقابل تغییر خواهد بود و این موضوع میتواند از فساد جلوگیری کند. در رابطه با وضعیت حقوقی این مدل شرکتها نیز باید گفت که سازمانهای تجاری جدیدی هستند و هنوز قانونگذاری برای آنها صورت نگرفته است؛ بنابراین وضعیت حقوقی این شرکتها فعلا نامشخص است.
به لطف قراردادهای هوشمند و تکنولوژی بلاک چین، مدیریت جنبههای مختلف یک شرکت مستقل غیرمتمرکز بدون دخالت نیروی انسانی انجام میشود؛ البته منظور این نیست که انسانها به طور کامل از فرآیندهای عملیاتی شرکت حذف میشوند. در DACها تصمیمها، عملیات و جهتگیری شرکت با استفاده از یک پروتکل توافقی و به صورت غیرمتمرکز اتخاذ میشود؛ این یعنی ساختار سلسله مراتبی مرسوم در شرکتهای سنتی که یک مدیرعامل در راس هرم قرار گرفته و تصمیمگیری میکند، در DACها به ساختاری برابریطلبانه تبدیل میشود.
DAC چطور کار میکند؟
یک DAC را میتوان شرکتی بزرگ در نظر گرفت که با کمک قراردادهای هوشمند به صورت خودکار اداره میشود. تمام قوانین شرکت به صورت مدون در قالب کدهای Smart Contract برنامهنویسی میشود. این کدها و قوانین به صورت متنباز هستند و هر کسی میتواند آنها را بررسی کند؛ بنابراین هر کسی که در شرکت مستقل غیرمتمرکز مشارکت میکند از قوانین و نحوه اجرای آنها آگاه است.
در واقع وقتی شخصی در یک DAC حضور دارد، این امر به منزله پذیرش و آگاهی نسبت به قوانین است. در DAC هیچ شخصی نسبت به دیگری برتری ندارد. قدرت تصمیمگیری در مورد کلیه کارهایی که به محصولات یا خدمات شرکت میانجامد، بین تمام شرکتکنندهها توزیع شده است.
تمام کارهایی که نیاز واقعی به حضور انسانی ندارد را میتوان در قراردادهای هوشمند DAC برنامهنویسی کرد. به عنوان مثال میتوان پرداختیهای کارمندان و سرمایهگذاران، پرداختهای مورد نیاز برای موارد مختلف شرکت و غیره را به صورت خودکار انجام داد.
مقایسه DAC ، DAO و DA
یکی از مفاهیم جالب در فضای اجماع دیجیتال، بحث نهادهای مستقل غیرمتمرکز است. شباهتهای بین برنامه غیرمتمرکز (DApp)، DAO و DAC اغلب افراد را در مورد این مفاهیم به اشتباه میاندازد. در این بخش میخواهیم سراغ مقالهای از ویتالیک بوترین، خالق اتریوم برویم و از آن برای تفکیک کردن این مفاهیم کمک بگیریم.
عامل خودمختار (Autonomous Agent)
در یک عامل خودمختار، به هیچ وجه دخالت انسانی لازم نیست؛ البته ممکن است برای ساخت سختافزاری که عامل روی آن کار میکند، مقداری تلاش انسانی نیاز باشد. یک نمونه بارز از عامل خودمختار، ویروس کامپیوتری است. ویروسها بدون سر زدن اقدامی از سوی انسان، با تکثیرشان از ماشینی به ماشین دیگر زنده میمانند.
مورد دیگر میتواند یک سرویس محاسبات ابری غیرمتمرکز خود تکثیرشونده باشد. چنین سیستمی یک بیزینس خودکار را روی یک سرور خصوصی مجازی شروع میکند و با افزایش سود، سرورهای جدید اجاره کرده، نرمافزارش را روی آنها نصب نموده و آنها را به شبکه خود اضافه میکند.
ایجاد عوامل خودمختار یکی از سختترین کارها است؛ زیرا آنها برای موفقیت باید بتوانند در محیطی پیچیده و به سرعت در حال تغییر به حرکت خود ادامه دهند. همچنین یک عامل کاملا مستقل با هوش مصنوعی کامل، در حال حاضر یک رویایی علمی تخیلی است. چنین عاملی قادر است سختافزار مورد نیازش را نیز توسعه دهد.
برنامه غیرمتمرکز (Decentralized Application)
برنامههای غیرمتمرکز دارای تعداد نامحدودی از شرکتکنندگان هستند و لزوما مرتبط با خدمات مالی نیستند. نوشتن برنامههای غیرمتمرکز به نسبت سایر موارد سادهتر است. برنامههای غیرمتمرکز به را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد کرد.
دسته اول DAppهای کاملا ناشناس هستند. در این برنامهها همه مشارکتکنندگان از جمله نودها ناشناس هستند. دسته دوم برنامههایی هستند که به نوعی میتوان آنها را مبتنی بر شهرت نامید. در این برنامهها نودها توسط سیستم یا شرکت ایجاد کننده بررسی و کنترل میشوند.
برنامههای غیرمتمرکز را از نظر دسترسی هم میتوان به دو دسته تقسیم کرد. برای بعضی از DAppها باید به نود شبکه تبدیل شد و تمام بلاکچین را دانلود و ذخیره کرد. دسترسی به برخی دیگر از برنامههای غیرمتمرکز به کمک نودهای دیگر امکانپذیر است و نیازی به دانلود بلاکچین نیست و از این نظر کاربرها راحتتر هستند.
سازمانهای غیرمتمرکز (Decentralized Organizations)
یک سازمان انسانی را میتوان به طور کلی ترکیبی از دو چیز تعریف کرد: مجموعهای از داراییها و پروتکلی برای مجموعهای از افراد که ممکن است دارای شرایط و ضوابط خاصی به منظور دسترسی یا عدم دسترسی افراد به بخشهای مختلف باشد؛ مثلا ممکن است قوانینی وجود داشته باشد برای این که چه افرادی و در چه شرایطی میتوانند از چه بخشی از داراییهای سازمان استفاده کنند.
معمولا در سازمانها شاهد سه دسته کلی از اعضا هستیم: سرمایهگذاران، کارمندان و مشتریان. برای عضویت در سرمایهگذاران باید بخشی از دارایی شرکت را آورده باشید. کارمندان توسط سرمایهگذاران و یا کارمندان خاصی که توسط سرمایهگذاران مشخص شدهاند، استخدام میشوند و البته به همین روش نیز ممکن است اخراج شوند. مشتریان هم به طور آزادانه و با روشها و در زمانهای تایید شده از سمت سازمان با آن تعامل برقرار میکنند (این دستهبندی در مورد برخی سازمانها مثل سازمانهای خیریه ممکن است تفاوتیهایی داشته باشد).
ایده سازمان غیرمتمرکز مفهوم یک سازمان را میگیرد و آن را غیرمتمرکز میکند. در سازمان متمرکز معمولا مجموعهای از انسانها در یک ساختار سلسله مراتبی با یکدیگر تعامل دارند، در یک سازمان غیرمتمرکز مجموعهای از انسانها بر اساس پروتکل مشخص شده در کدهای برنامهنویسی شده با یکدیگر در ارتباط هستند و همهچیز روی بلاکچین ثبت میشود.
هر شخصی ممکن است سهمی در شرکت داشته باشد و رکورد سهم افراد روی بلاکچین ثبت میشود. رایگیری روی بلاکچین به سهامداران اجازه میدهد تا اعضای هیئت مدیره و کارمندان را انتخاب کنند. سهامداران سازمان همچنین میتوانند کنترل و مدیریت داراییهای سازمان را به عهده داشته باشند و داراییها نیز بر اساس رایگیری هزینه میشوند.
سازمانهای خودمختار غیرمتمرکز (Decentralized Autonomous Organizations)
به عقیده ویتالیک بوترین، دائو مبهمترین تعریف را دارد و شرکتهای مستقل غیرمتمرکز هم زیرمجموعهای از دائوها هستند. تعریف یک سازمان خودمختار غیرمتمرکز ایدهآل ساده است: نهادی که حیات آن روی اینترنت صورت میگیرد و به طور مستقل وجود دارد؛ اما به شدت به استخدام افراد متکی است. این استخدام برای انجام وظایف خاصی که خود دائو به صورت خودکار نمیتواند انجام دهد، صورت میگیرد.
قسمت سخت تعریف زمانی است که بخواهیم بگوییم که دائو چه چیزی نیست یا چه چیزهایی دائو نیستند و در عوض DO، DA یا AA هستند. بیایید اول به DA بپردازیم؛ تفاوت اصلی بین برنامه غیرمتمرکز و DAO این است که یک دائو دارای سرمایه داخلی است. این یعنی یک دائو حاوی نوعی ویژگی داخلی است که به طریقی ارزشمند است و این قابلیت را دارد که از آن به عنوان مکانیزمی برای پاداش دادن به فعالیتهای خاص استفاده کرد.
تفاوت بین یک DO و یک DAO، کلمه Autonomous یا خودمختار است. در یک DO انسانها تصمیم میگیرند و یک دائو به نوعی خودش تصمیمگیری میکند. البته برخی اعتقاد دارند که در بسیاری از مواقع اصل این تفاوت زیر سوال میرود. گفتیم که اتفاقات و تصمیمها در دائو اتوماتیک انجام میشود و این تصمیمها بر اساس مجموعهای از اطلاعات ورودی گرفته میشود. این امکان وجود دارد که بخش زیادی با هم تبانی کنند تا اطلاعات طوری به دائو برسد که تصمیم مطابق میل آنها گرفته شود، بنابراین در این صورت دائو فرقی با DO ندارد. در بیت کوین یک حمله ۵۱ درصدی توسط تعداد کمی از استخرهای ماینینگ میتواند منجر به تقلب شود. در یک شرکت مستقل غیرمتمرکز ارائهکنندگان دادههای ورودی میتوانند تبانی کرده و DAC را وادار کنند تا تمام سرمایه را به آدرسی مشخص بفرستد. اجازه دهید دوباره به این موضوع نگاه کنیم تا تفاوت دو حالت را بهتر درک کنیم.
DO و DAO هر دو در برابر تبانی اکثریت اعضا یا درصد قابل توجهی از اعضای خاص آسیبپذیر هستند. در یک دائو حملات تبانی به عنوان یک مشکل یا باگ در نظر گرفته میشود، در حالی که در DO به عنوان یک ویژگی به آن نگاه میشود. اگر هنوز برایتان این تفاوت گنگ است، احتمالا دو مثال بعدی به شما کمک میکند.
فرض کنید یک گروه محلی شروع به اخذ هزینه از مغازهداران کند و عنوان کند که این مالیات جدیدی است که باید بپردازند. شاید موفق شوند از تعدادی این هزینه را بگیرند، اما اکثریت این عمل را غیرقانونی دانسته و با آن مخالفت میکنند. این موضوع همانند باگی است که جلوی آن گرفته میشود. حال اگر دولت بیاید و همان هزینه را در قالب مالیات جدید بگیرد، این بار اکثریت مجبورند آن را قبول کنند و هزینه را میپردازند. این موضوع یک ویژگی است که دولت از آن استفاده میکند.
حال بیت کوین را در نظر بگیرید. رفتار درست تعریف شده در شبکه بیتکوین این است که هر کسی برای منافع خودش در شبکه فعالیت کند، اما تمایلی برای رقم خوردن یک نتیجه خاص (مثلا حذف یک تراکنش یا خرج کردن دوباره یک دارایی) در بلاکچین بیت کوین نداشته باشد. حمله ۵۱ درصدی نیز رفتاری نادرست است که همه مقابل آن میایستند؛ مگر این که باگی در سیستم وجود داده باشد و این حمله رخ دهد. پس تا اینجا بیت کوین شبیه به یک دائو است.
در سال ۲۰۱۳ یک اتفاق متفاوت در شبکه بیت کوین رخ داد. یک بلاک استخراج شد که طبق BitcoinQt ۰.۸ معتبر بود، اما بر اساس BitcoinQt ۰.۷ نامعتبر محسوب میشد؛ بنابراین بلاکچین بیت کوین فورک شد. اکثر استخرهای ماینینگ به BitcoinQt ۰.۸ ارتقا پیدا کرده بودند و بلاک را معتبر میدانستند (زنجیره را B1 در نظر بگیرید)، در حالی که اکثر کاربران روی BitcoinQt ۰.۷ بودند و زنجیره دیگر را دنبال میکردند (زنجیره B2 در نظر بگیرید). سرانجام اپراتورهای استخرها در یک چت با هم توافق کردند که آنها نیز زنجیره مشابه با کاربران یعنی B2 را دنبال کنند؛ زیرا این کار برای کاربرها سادهتر است و نیازی به ارتقا ندارند. پس از ۶ ساعت زنجیره B2 از B1 پیشی گرفت و در نتیجه این حمله ۵۱ درصدی عمدی، زنجیره B1 از بین رفت. این حمله از سوی جامعه مشروع تلقی شد و میتوان گفت بیت کوین را از دائو به DO تبدیل کرد (البته بعید است دیگر شاهد چنین اتفاقی باشیم).
البته عده زیادی بیت کوین را به عنوان دائو قبول نمیکنند؛ زیرا به اندازه کافی هوشمند نیست. به استثنای بحث ماینینگ، شبکه بیت کوین افراد دیگری را استخدام نمیکند و از قوانین سادهای پیروی میکند. اما همانطور که میدانید در دائوها افراد طبق رایگیری صورت گرفته برای انجام وظایفی استخدام میشوند و دستمزدشان را از خزانه دائو دریافت میکنند. افراد بر اساس تمایل خودشان به دائوها میپیوندند و در اکوسیستم آن مشارکت میکنند، اما در این DOها این اتفاق نمیافتد.
شرکت مستقل غیرمتمرکز (Decentralized Autonomous Corporations)
همانطور که گفتیم DAC زیرمجموعهای از دائو است. اصطلاح DAC را دنیل لاریمر (Daniel Larimer) بنیانگذار شبکه EOS برای اولین بار مطرح کرد. نکتهای که او درباره این شرکتها بیان میکرد این بود که DAC سود سهام پرداخت میکند. این یعنی مفهومی از سهام در یک DAC وجود دارد که به نوعی قابل خرید و فروش است و دارنده آن در موفقیتها و سود شرکت سهیم است.
در یک دائو هم میتوان درآمد کسب کرد، اما راه این موضوع نه سرمایهگذاری در خود DAO که مشارکت در اکوسیستم آن است. همه دائوها دارای سرمایه داخلی هستند که میتوان آن را در اختیار داشت، با رشد و محبوب شدن دائو ارزش این سرمایه نیز بیشتر میشود. بنابراین دائوها شبیه DAC میشوند.
برای انتخاب واژه DAO یا DAC برای یک سازمان این که دارایی یک دائو چقدر شبیه به سهم است، تعیینکننده میشود. به عنوان نمونه بیت کوین مثل یک سهم نیست؛ زیرا داشتن بیت کوین حقی برای دریافت سود یا تصمیمگیری در سیستم ایجاد نمیکند. در نظر داشته باشید که ابهامات و نقاط خاکستری بیشتری هم وجود دارند و پاسخ شفافی برای همه سوالات وجود ندارد. مثلا این که این سازمانها چگونه باید ساخته شوند؟ میزان دخالت هوش مصنوعی چقدر باید باشد و چقدر تصمیمها وابسته به انسانها است؟
مزایا و معایب شرکت مستقل غیرمتمرکز
پس از توضیحات مختلفی که در مورد DAC و انواع سازمانهای غیرمتمرکز داده شد، در این بخش قصد داریم تا به مزایا و معایبی اشاره کنیم که یک شرکت مستقل غیرمتمرکز میتواند داشته باشد.
مزایا
- یکی از بارزترین مزایای DAC ها پتانسیل اتوماسیونی است که میتوان با استفاده از قراردادهای هوشمند به دست آورد.
- عدم تمرکز و توزیع شده بودن که به کمک بلاکچین محقق میشود، امکان ایجاد شرکتی با ساختار برابری طلبانه را فراهم میکند. همچنین تصمیمگیری متمرکز برای جهتگیری شرکت و مصرف بودجه را از بین میبرد.
- تصمیمها با اجماع بین طرفهای شرکتکننده در DAC گرفته میشود و همه تراکنشها در معرض دید عموم روی بلاکچین ثبت میشود. این موضوع شفافیت و اعتماد را به طور قابل توجهی افزایش میدهد.
- ارائه کردن یک پیشنهاد (Proposal) و همچنین دادن رای موافق به پیشنهادها، مستلزم میزانی سرمایهگذاری است. این باعث میشود تا افراد در قبال پیشنهادها و رایهایی که میدهند بیشتر احساس مسئولیت کنند و همه جوانب را ارزیابی کنند.
معایب
- هنور چارچوب قانونی خاصی برای DAC ها وجود ندارد، بنابراین سرمایهگذاری در این شرکتها تمام ریسکهای موجود در فضای ارزهای دیجیتال را در بر میگیرد.
- با توجه به این که این فناوری نسبتا جدید است، هنوز مشکلات و جنبههای امنیتی زیادی وجود دارد که باید پوشش داده شود تا خیال سرمایهگذاران این مدل شرکتها راحت شود. هرگونه ضعف در کدهای قرارداد هوشمند، میتواند حفرهای برای ورود هکرها و سرقت داراییهای شرکت باشد.
- به دلیل وضعیت نامشخص قانونی این نوع سازمان تجاری، خطر عدم شناسایی توسط نهادهایی مانند کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده وجود دارد. به این ترتیب شرکتکنندگان شناخته شده در DAC یا کسانی که رابط بین DAC و سیستمهای مالی قانونی هستند، ممکن است هدف اقدامات مدنی یا اجرایی نهادهای دولتی مختلف قرار بگیرند.
پرسش و پاسخ (FAQ)
- مفهوم DAC چیست؟
DAC یا شرکت خودمختار غیرمتمرکز، اشاره به سازمانهای تجاری دارد که قوانین آنها به صورت کدهایی در قراردادهای هوشمند نوشته شده و روی بلاکچین اجرا میشود. در این مدل شرکتها ساختار سلسله مراتبی به ساختاری برابری طلبانه تبدیل میشود و قدرت تصمیمگیری بین همه توزیع میشود. - شرکتهای مستقل غیرمتمرکز چطور کار میکنند؟
قوانین این شرکتها به صورت کد در قراردادهای هوشمند برنامهنویسی و روی بلاکچین ثبت میشود، بنابراین اجرای آن طبق شرایط تعریفشده به صورت خودکار رخ میدهد و هیچ چیز قابل تغییر نیست. با توجه به متنباز بودن کدها، حضور افراد در DACها به منزله بررسی و پذیرش قوانین است.
جمعبندی
تکنولوژی بلاکچین و اسمارت کانترکتها روشی جدید برای ایجاد و مدیریت شرکتها را در دسترس قرار داده است؛ روشی که ساختار هرمی مرسوم در شرکتها را از اساس تغییر داده و قدرت تصمیمگیری را بین سهامداران شرکت توزیع میکند. قوانین یک شرکت خودمختار غیرمتمرکز یا DAC به صورت کدهایی برنامهنویسی شده و متنباز بودن این کدها امکان بررسی را برای همه فراهم میکند. در این مقاله به این که مفهوم DAC چیست و مزایا و معایب آن پرداخته شد . DAC زیرمجموعهای از دائو است و سعی کردیم مرزهای بین سازمان غیرمتمرکز، سازمان خودمختار غیرمتمرکز و شرکت خود مختار غیرمتمرکز را بیان کنیم، مرزهایی که هنوز شفاف نیستند و ابهاماتی در موردشان وجود دارد. نظر شما در مورد DAC ها چیست؟ آیا در آینده شاهد رشد و گسترش این مدل شرکتها خواهیم بود؟
منبع: میهنبلاکچین