ویدئو مارکتینگ بهتر در ۷ گام
نویسنده : علی آل علی
دنیای اطراف ما پر از ترندهای رنگارنگی است که هیچ کدام بیشتر از چند هفته دوام نمی آورند. بعد از آن مردم و صدالبته بازاریاب ها با سرعت هرچه تمام تر دنبال ترندهای تازه می روند و این روند تا ناکجاآباد ادامه دارد. البته این وسط ویدئو مارکتینگ یک استثنای تمام عیار است. کمتر کارآفرینی در طول دو دهه اخیر شانسش در حوزه ویدئو مارکتینگ را امتحان نکرده است. هرچه باشد درباره فرمتی حرف می زنیم که به تنهایی ۸۰ درصد ترافیک اینترنت را به خودش اختصاص داده است. به علاوه کمتر بازاریابی در دنیا پیدا می شود که ویدئو مارکتینگ را فرمولی جادویی برای افزایش فروش و تعامل با مخاطب هدف نداند.
ویدئو مارکتینگ مثل خیلی از جنبه های زندگی روزمره در پیوند با فناوری اینترنت رشد سریعی را تجربه کرده است. زمانی نه چندان دور ویدئوهای بازاریابی فقط در قاب تلویزیون با کیفیت های بی نهایت پایین به چشم می خورد. از آن زمان تا به حال خدمات اینترنتی با سرعت سرسام آور تماشای آنلاین ویدئو را بدل به نوعی تفریح بی نهایت جذاب کرده است. این روزها دیگر لازم نیست با اینترنت پر دنگ و فنگ دیال آپ (Dial-Up) و آن صدای اعصاب خُردکنش به دنیای اطلاعات جهانی وصل شوید. در عوض اپراتورهای بزرگ با سرعتی بالا بغل دست تان هستند تا تجربه ای بی نهایت لذت بخش را به شما هدیه کنند.
فکر کردن درباره سرعت بالای اینترنت خیلی از مارکترها را به این نتیجه رسانده که دنیای جدید با ویدئو مارکتینگ تعریف می شود. اگر شما هم اینطور فکر می کنید، کاملا حق دارید. البته این به معنای موفقیت بی چون و چرای هر کمپین ویدئویی نیست. در عوض شما باید مثل کارآگاه های خصوصی سر طراحی ویدئوی تان وسواس به خرج دهید. وگرنه در ماراتن نفسگیر ویدئو مارکتینگ دست از پا درازتر آخر خواهید شد.
هر کاری در این دنیا راه و چاه خاص خودش را دارد. فرقی ندارد شما قصد دارید ماهواره ای جدید به فضا بفرستید یا ویدئویی جذاب برای بارگذاری در یوتیوب طراحی کنید، در هر صورت همیشه باید کارتان را حرفه ای دنبال نمایید. اینطوری نه تنها تک تک مشتریان عاشق برندتان خواهند شد، بلکه حتی لازم نیست کلی بودجه بازاریابی بتراشید. ما در ادامه سعی می کنیم بخشی از مسیر ویدئو مارکتینگ بهتر را برای تان هموار کنیم. پس در ادامه با ما همراه باشید تا شاخ این غول را بشکنیم.
بیشتر بخوانید: برچسب سفید برای نئوبانکها: راهکاری سریع برای راه اندازی محصولات بانکی دیجیتال
۱. طراحی ویدئوهای هدفمند!
اگر کسی همین الان هوس تهیه ویدئو کند، کلی دوربین باکیفیت، ابزارهای صدابرداری و نورپردازی دم دستش خواهد بود. بنابراین تولید ویدئو با ابزارهای حرفه ای کار چندان سختی نخواهد بود. دقیقا به همین خاطر این روزها خیلی از مردم آرزوی داشتن یک دوربین فوق پیشرفته کنون یا نیکون را دارند. البته خرید دوربین پایان ماجرا نیست؛ چراکه ویدئوهای بی سر و ته توجه هیچ کس را جلب نمی کند. احتمالا شما هم بارها با کلی شوق و هیجان بلیت یک فیلم را خریده اید، اما در سالن سینما با اثری به درد نخور مواجه شده اید (مگر تجربه ای بدتر از این هم هست؟). ماجرا درباره ۹۰ درصد ویدئوهای بازاریابی دقیقا به همین شکل است. پس اگر یک دوربین عالی دم دست تان هست، هیچ تضمیمی برای موفقیت تان در بازار وجود ندارد. در عوض شما باید هدف ویدئوی تان را از همان قدم اول مشخص کنید.
فرق اصلی میان ویدئوهای بازاریابی معمولی و نمونه های حیرت انگیز در هدفمندی آنها نهفته است. حتما از خودتان می پرسید، هدفمندی اصلا چی هست؟ خب اجازه دهید منظورمان را کمی دقیق تر به شما نشان دهیم. برای تهیه ویدئوهای هدفمند باید این موارد را همیشه مد نظر داشته باشید:
• ویدئوی بازاریابی شما چه الگویی دارد؟ آیا دنبال ویدئوهای آموزشی هستید؟ شاید هم فقط دنبال کمی سرگرمی یا اطلاع رسانی به مشتریان باشید. در هر صورت تم اصلی ویدئوی شما باید کاملا روشن باشد. وگرنه اوضاع تان حسابی به هم خواهد ریخت.
• مخاطب هدف تان کیست؟ به زبان خودمانی ویدئوی برندتان را برای چه کسانی طراحی می کنید؟ یادتان باشد ویدئوهایی که هیچ مخاطبی ندارند، عملا به مذاق کسی هم خوش نخواهند آمد. پس به جای اینکه همین طوری بی مقدمه طراحی ویدئو را شروع کنید، اول کمی درباره مخاطبش فکر کرده و بعد وارد گود شوید. قول می دهم اصلا ضرر نخواهید کرد.
• پول در این دنیا مهمترین عامل موفقیت نیست، اما بدون آن هم هیچ کاری پیش نمی رود. به همین خاطر همه کمپین های ویدئو مارکتینگ باید بودجه دقیقی داشته باشند.
• درک سلیقه مخاطب و طراحی محتوا به بهترین شکل ممکن همیشه کلیدی خواهد بود. این دست فرمان شما را در طول مدت زمانی اندک بدل به برندی دوست داشتنی برای کاربران خواهد کرد. پس منتظر چه هستید؟ همین امروز دست به کار شوید و ویدئوهای دوست داشتنی برای کاربران طراحی کنید.
۲.استفاده از تامبنیل های حرفه ای
شاید بارها شنیده باشید که «هیچ کتابی را نباید از روی جلدش قضاوت کرد». این نصیحت قدیمی شاید در زندگی روزمره کاربردهای بی نهایت زیادی داشته باشد اما دنیای مارکتینگ کسی به آن توجه نمی کند؛ چراکه مردم با چشم شان خرید می کنند و اگر بازاریاب ها محتوای زیبایی فراهم نکنند، کلاه شان پس معرکه خواهد کرد. تامبنیل (Thumbnail) در واقع همان مثال نقضی است که قضاوت از روی جلد کمپین های بازاریابی را توجیه می کند. اگر شما طرفدار دوآتیشه یوتیوب باشید، خیلی خوب می دانید در این پلتفرم قبل از اینکه یک ویدئو را پلی کنید، تصویری کوچک برای تان به نمایش درمی آید که به نوعی جلد ویدئو محسوب می شود. ماجرا جالب شد، نه؟
اگر تا حالا از تامبنیل استفاده کرده باشید، شاید فکر کنید طراحی آن کار بی خودی باشد؛ چراکه این روزها همه ویدئوها این ویژگی را دارند. راستش را بخواهید در این مورد اندکی حق با شماست اما مسئله این است که خودِ یوتیوب یا بقیه پلتفرم ها به طور تصادفی یک تامبنیل برای ویدئوها انتخاب می کنند. البته اگر شما دست بجنبانید و خودتان یک تامبنیل طراحی کنید، آن وقت دیگر خبری از کمک های تصادفی گوگل یا هر پلتفرم دیگری نخواهد بود.
طراحی تامبنیل دقیقا مثل کیت تیم های ورزشی عمل می کند. همانطور که لباس تیمی مثل منچستر سیتی طرفدارانش را سر ذوق می آورد، تامبنیل های جذاب برای ویدئوها هم چنین تاثیری دارد. فکر می کنم همین مثال برای دست به کار شدن و طراحی تامبنیل کافی باشد، مگر نه؟
بیشتر بخوانید: بلاکچین و هوش مصنوعی مولد: تیم رویایی فناوری
۳.غیر قابل پیش بینی باشید!
مردم ویدئوهای تکراری و کلیشه ای را اصلا دوست ندارند. منظور ما همان ویدئوهای بازاریابی است که از همان لحظه اول صفر تا صدش را می شود حدس زد. اگر فکر می کنید چنین ویدئوهایی به کارتان می آید، سخت دراشتباهید؛ چراکه در دنیای بازاریابی جایی برای کلیشه ها وجود ندارد. در عوض این ایده های خلاقانه هستند که دل مشتریان را به دست می آورند.
یکی از مثال های کلاسیک درباره ویدئوهای بازاریابی غیر قابل پیش بینی مربوط به برند «Old Spice» است. این برند باسابقه در زمینه تولید انواع شامپو و لوازم بهداشتی مخصوص آقایان فعالیت دارد. این برند همیشه در ویدئوهای خودش سعی در غافلگیری مشتریان دارد. البته آنها هر بار از یک شیوه برای دستیابی به این هدف استفاده می کنند. مثلا گاهی اوقات ویدئوهای شان را آنقدر کوتاه طراحی می کنند که مخاطب عملا منتظر بخش بعدی آن بماند. گاهی هم از شعارهای جذاب و وسوسه کننده سود می برند. درس مهمی که از این برند باید گرفت، جست و جوی بی پایان برای غافلگیری مشتریان است. اینطوری ویدئوهای شما همیشه در صدر جدول باقی مانده و حتی یک رقیب هم به گردپای تان نمی رسد.
وقتی یک برند همیشه ویدئوهای قابل پیش بینی تحویل مخاطبش دهد، کم کم تمام جنبه های کاری اش کلیشه ای خواهد شد. باور کنید یا نه، مردم این روزها دنبال هیجان هستند. دقیقا به همین خاطر مسابقات ورزشی کلی بین آدم ها طرفدار دارد. پس اگر دوست دارید ویدئو مارکتینگ تان را یک سر و گردن بالاتر از رقبا طراحی کنید، همیشه عنصر دوست داشتنی عافلگیری را به یاد داشته باشید.
بیشتر بخوانید: ۷ نشانه که مدیران فناوری اطلاعات (CIO) در مسیر تحول دیجیتال نیستند
۴. انتخاب محل بارگذاری ویدئو
اجازه دهید برای یک دقیقه هم که شده راهی دنیای خیال های شیرین شده و فرض کنیم شما با هر زحمتی بوده، یک ویدئوی بازاریابی درجه یک طراحی کرده اید. برای خیلی از بازاریاب ها همین فرض کوتاه بهترین تجربه دنیا خواهد بود اما اصلا نباید فکر کنید دردسرهای تان تمام شده است؛ چراکه طراحی ویدئو فقط یک بخش ماجراست. در بخش بعد شما باید به یک سوال مهم جواب دهید: ویدئو را کجا بارگذاری کنیم؟
بی شک اولین جوابی که برای سوال بالا به ذهن آدم می رسد، یوتیوب است. هرچه باشد یوتیوب بزرگترین شبکه اجتماعی مخصوص ویدئوست. پس انتخاب آن یکی از بهترین تصمیم های بازاریابی دنیا خواهد بود. قبول دارم این انتخاب به تنهایی کافی است اما اجازه دهید کمی بیشتر کنجکاوی به خرج دهیم. از آنجایی که همه مشتریان شما در یوتیوب حضور ندارند، اضافه کردن یکی دو تا پلتفرم دیگر به این لیست ضرری نخواهد داشت. اینطوری دست کم خیال تان بابت رساندن پیام برند به دست تک تک کاربران راحت خواهد شد.
ما برای اینکه مو لای درز ویدئو مارکتینگ تان نرود در کنار یوتیوب استفاده از توییتر و اینستاگرام را هم توصیه می کنیم. با چنین ترکیبی دیگر هیچ رقیبی توانایی شکست دادن تان را ندارد. البته مگر اینکه کیفیت ویدئوی تان خیلی پایین باشد. خب انتظار ندارید که کاربران به ویدئوهای بی معنای شما روی خوش نشان دهند؟
۵. نمایش ارزش های برند
این روزها مانور بر روی ارزش های مختلف عادتی قدیمی از طرف برندها محسوب می شود. مثلا اپل همیشه سعی دارد خودش را برندی خلاق در دنیای دیجیتال نشان دهد. از طرف دیگر بنز با تولیداتش قصد دارد همیشه قهرمانی خستگی ناپذیر به نظر برسد. نایک هم دهه هاست خودش را حامی ورزشکاران حرفه ای و آماتور در چهارگوشه دنیا می داند. احتمالا شما هم شعاری برای کسب و کارتان طراحی کرده اید. در این صورت کمی از بقیه رقبا جلو هستید اما آیا کسی از ارزش های شما خبر دارد؟
اجازه دهید با هم روراست باشیم، جواب سوال بالا برای ۹۰ درصد برندها منفی است. دلیل آن هم کاملا روشن است؛ در کمپین بازاریابی این برندها هیچ خبری از نمایش ارزش های شان نیست. نتیجه این مدل بازاریابی هم بی خبری کامل مردم از ارزش های آنها خواهد بود. دقیقا به همین خاطر معتقدیم شما باید عملکرد متفاوتی برای ویدئو مارکتینگ تان در پیش بگیرید. مثلا اگر دوست دارید برندتان طرفدار محیط زیست به نظر برسد، باید در ویدئوهای تان کمی رنگ و بوی حفاظت از محیط زیست اضافه کنید. این طوری هم ارزش برندتان مشخص شده، هم اینکه مشتریانی که نیم نگاهی به بحران های زیست محیطی دارند واکنش بهتری به شما خواهند داشت.
یادتان باشد زمان مهمترین عنصر در دنیای کسب و کار است. بنابراین نباید وقت تان را با طراحی ویدئوهای بی سر و ته تلف کنید. در عوض همیشه قبل از بارگذاری ویدئو با خودتان فکر کنید آیا این محتوای بازاریابی کمکی به توسعه ارزش های کسب و کارتان خواهد کرد؟ هر جوابی به غیر از یک «بله» قرض و محکم به این سوال حسابی شک برانگیز خواهد بود.
بیشتر بخوانید: فناوری بانکداری یکپارچه(integrated bank ): آنچه کسبوکارها باید بدانند
۶. استفاده از محتوای تولیدی کاربران (UGC)
خیلی از کسب و کارها فکر می کنند باید ۲۴ ساعته مشغول تولید محتوای بازاریابی باشند. اگر شما هم اینطور فکر می کنید، احتمالا هیچ چیز درباره محتوای تولیدی کاربران به گوش تان نخورده است. این مفهوم به محتواهایی اشاره دارد که کاربران طرفدار برندتان در شبکه های اجتماعی بارگذاری می کنند. مثلا برند «بی ام و» را در نظر بگیرید. این برند در سراسر دنیا کلی طرفدار دوآتیشه دارد. حالا اگر تعدادی از این طرفدارها ویدئوهایی از تجربه سواری با خودروهای این برند در اینستاگرام بارگذاری کنند، چه اتفاقی می افتد؟ اصلا از آن هم بالاتر، فن پیج هایی که به وفور در دنیا پیدا می شود، تکلیف شان چیست؟
خوشبختانه بازاریاب های حرفه ای اصلا منتظر جواب سوالات بالا نشسته اند. در عوض خیلی زود از محتوای تولیدی بقیه کاربران برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب شان استفاده کرده اند. اینطوری بدون اینکه دست به سیاه و سفید بزنند، محتوای بازاریابی درجه یک گیرشان می آید. یادتان باشد مخاطب شما الزاما یک بازاریاب حرفه ای نیست. بنابراین شاید ویدئوهای طراحی شده از طرف آنها کیفیت خیلی زیادی نداشته باشد. فرمول ما در این موارد جست وجوی گسترده برای پیدا کردن بهترین ویدئوهای ممکن است. اینطوری بخشی از نیازتان برای تولید ویدئوی تازه از بین رفته و در عین حال آثاری باکیفیت پیش روی مخاطب تان قرار می دهید. خب مگر یک بازاریاب چه چیزی بیشتر از این برای موفقیت در دنیای مارکتینگ لازم دارد؟
۷. دعوت به عمل را یادتان نرود!
هر محتوای بازاریابی باید در نهایت مخاطب را به سوی عملی خاص ترغیب کند. دعوت به عمل (CTA) یکی از مهمترین بخش های هر محتوای بازاریابی است که تکلیفش را کاملا روشن می کند. اگر دوست دارید مشتریان بعد از تماشای ویدئوی شما یک سفارش دقیق انجام داده یا سری به سایت تان بزنند، باید این درخواست را کاملا روشن در انتهای محتوای تان بیان کنید.
شاید باورتان نشود اما خیلی از بازاریاب ها نسبت به این نکته بی نهایت کلیدی اصلا توجهی ندارند. به همین خاطر بعد از اینکه کاربران ویدئو را تماشا می کنند، هیچ اقدام دیگری برای اثرگذاری بر روی مخاطب انجام نخواهند داد. معتقدیم شما باید دعوت به عمل را جدی بگیرید. وگرنه کل فرآیند ویدئو مارکتینگ تان بی نتیجه خواهد شد. پس منتظر چه هستید؟ دفعه بعد قبل از اینکه ویدئوتان را در یوتیوب یا هر جای دیگری بارگذاری کنید، بخش دعوت به عمل را هم چک کنید.
منابع:
https://www.socialpilot.co
https://www.webfx.com
بیشتر بخوانید: مقابله با درهی عجیب و غریب (uncanny valley) هوش مصنوعی مولد