اقتصاددیجیتالیادداشت

قضیه فیل مولانا و دیالکتیک اقتصاد دانش‌بنیان

کانال تلگرام رسانه فناوری هوشمند
مهدی محمدی؛ مشاور کسب‌وکار و رسانه

زیست‌بوم فناوری و نوآوری در حوزه پویانمایی، کارتون و استیکر و صنایع خلاق در کشورهای پیشرفته بیش از ۲‌هزارو ۷۰۰ میلیارد دلار گردش مالی دارد و سهم کشور ایران در این حوزه چیزی در حدود ۱۰۰ میلیون دلار است؛ حالا ممکن است این رقم کمی بالا و پایین داشته باشد اما در مقابل حجم تجارت جهانی آن خیلی بودونبودش فرقی نمی‌کند، آن‌هم وقتی بخش عمده آن، سهم تعداد کمی از شرکت‌های بزرگ فعال در این حوزه است که با توجه به نیروی انسانی مستعد و خلاق و پیشینه میراثی و تمدنی آن اصلا مناسب کشور ایران نیست.

این نکته و آثار منتج از آن‌که جزو دغدغه‌های دیرپای فعالان حوزه فناوری‌های پیشرفته، طراحان بازی و سازندگان پویانمایی در ایران است وقتی مهم‌تر جلوه می‌کند که به یاد بیاوریم  سال‌ها از شنیده شدن صدای تیک و تیک کیبوردهای درب‌وداغان دهه هفتاد می‌گذرد، همان کیبوردهایی که دانش آموزان دبیرستانی اصفهان آن‌ها در مرکز آموزش شست فولادی می‌دیدند و برای فشردن یک دکمه آن باید به قولی جفت‌پا روی آن می‌پریدند، کیبوردهایی متصل به کامپیوترهایی که هنوز رایانه خوانده نمی‌شدند و فلاپی‌های ۴۰۰ کیلوبایتی تنها راه اتصال آن‌ها با دنیای بیرون بود، کامپیوترهای هندلی آن روزها اگرچه هنوز با سیستم‌عامل داس کار می‌کردند اما نسل تشنه تکنولوژی (فناوری مد نشده بود) با همان امکانات کم آماده جهش به عصر ویندوز می‌شدند، عصری که اگرچه تاخیر داشت اما به نسبت زودتر از دیگر تحولات مابعد انقلاب صنعتی در ایران خود را نشان داد.

  ” اقتصادالکترونیکی“آخرین و به روزترین محتوی در اقتصاددیجیتال

واعظ آن روزهای کامپیوتر در تلویزیون می‌گفت، ام‌اس داس را همین حالا در سطل آشغال بیندازید، بروید سراغ ویندوز، دکتر علی‌اکبر جلالی را این روزها با اشک‌هایی می‌شناسید که از تعلل برخی تصمیم سازان برای گسترش فناوری و ارتباطات بر چشمانش جاری شد، اما در دهه هفتاد او و بسیاری دیگر بهشتی زمینی از عصر فناوری ترسیم می‌کردند و چاره اقتصاد منهای نفت را اضافه شدن فناوری‌های جدید به آن می‌دانستند.

قضیه فیل مولانا و دیالکتیک دانش‌بنیان

در تمام سال‌هایی که گذشت هر چه فضای فناوری‌های نوین در جهان بسط پیدا کرد، اینجا تصمیم‌های ایجابی تنها به جهت قبض تاثیرات سلبی انبساط جهانی خودنمایی کردند، هنوز باوجود گذشتن قریب به ربع قرن از ورود ویندوز، هنوز کسانی هستند که دوست دارند پنجره‌ها را ببندند، پنجره‌هایی که چینی‌ها روی آن توری گذاشتند و امروز توانسته‌اند از آن‌ها دروازه‌هایی بسازند که خروجی بیشتری از ورودی‌شان دارند.

جای خالی قوانین حامی مالکیت فکری و آسان‌گیری ذاتی نسبت به سرقت حق کپی‌رایت در ایران از علل همان نامناسب بودگی بازار محصولات حوزه فناوری‌های پیشرفته و عقب ماندن زیست‌بوم فناوری نسبت همتایان حتی پاکستانی شده است. اخیرا اعلام شد که یکی از پویانمایی‌های موفق ایرانی قرار است به‌زودی اکران شود، انیمیشنی که ساخت آن ۷ سال طول کشیده! آیا کسی به این عدد توجه می‌کند؟ چرا ۷ سال و چرا وقتی همه ارکان مادی تولید محصولاتی در حوزه پویانمایی، کارتون و صنایع خلاق در کشور فراهم است، کجای کار لنگ می‌زند؟

یکی از مسوولان سابق در حوزه فناوری که از اتفاق زمانی هم دبیر جشنواره ایران ساخت بوده  درجایی سخنرانی دل‌نشینی داشت،   او وقتی می‌خواست راه گریزی از نازایی زیست‌بوم فناوری به عرصه بازار بزند، مفهومی نظری را با عنوان دیالکتیک دانش‌بنیانی خلق کرد، تز آن را نفت و اقتصاد نفتی نامید و آنتی‌تز را اقتصاد دانش‌بنیان اما سنتز او مجهول مانند فیل مولاناست. او پای اقتصاد دانش‌بنیان با ارایه آمار ۵۰۰۰ شرکت دانش‌بنیان، ۶۰۰۰ هزار استارت آپ و ۱۸۰ مرکز نوآوری و شتاب‌دهنده که بیشتر زاییده بسط انقلاب دیجیتال هستند را به عرصه کشاند  و آن‌ها را به‌مثابه عناصر سنتز مجهول جلوه می‌داد، آن‌هم وقتی فیل در تاریکی است.

ولی آیا لنگی پای تز و آنتی‌تز به مجهول بودن عناصر سنتز ادعایی مربوط می‌شود یا فقدان تصمیم جدی و اراده آهنین برای ساختن بسترهای تئوریک اقتصاد بازار دیجیتال؟ در کتاب چرا کشورها شکست می‌خورند، وقتی پای مقایسه دو منطقه در کشور کنگو و دلایل عدم استقبال کشاورزان از ابزار جدید می‌رسد، به نکته ظریفی اشاره می‌شود، آنچه عجم او غلو به آن اشاره می‌کند، فقدان انگیزه برای تولید بیشتر است، انگیزه در اصل مهم‌ترین عامل برای جلو رفتن شناخته‌شده که بدون آن نمی‌توان استارت آپ و اقتصاد دانش‌بنیان یا مراکز شتاب‌دهنده را به برداشتن گام‌های متوالی در مسیر زایش زیست‌بوم فن‌آوری واداشت.

سود و منفعت انگیزه اصلی پیشرفت محسوب می‌شود، هر فعال اقتصادی، کارآفرین یا نخبه خلاقی که ایده نو یا کارآمدی برای تولید کالا یا ارایه خدمات و بالاتر از آن خلق نیازهای جدید داشته باشد، بدون اطمینان از کسب سود در فضایی عادلانه (عدالت به معنای برابری فرصت‌ها و دسترسی به بسترهای توسعه) انگیزه‌ای برای ایده پردازی و تبدیل آن به محصول ندارد.

با این حساب جایی که باید به دنبال سنتز موردنظر برای شکل‌گیری دیالکتیک دانش‌بنیان گشت، حضور سخت‌افزارها یا دانش‌آموختگان گلخانه‌ای نیستند، بلکه فضا و ساحت عمومی اقتصاد کشور است که همچنان از متکثر شدن نهادهای اقتصادی به نفع تعداد بیشتری از فعالان اقتصادی تن می‌زند، چرایی شکست استارت آپ ها وقتی به‌درستی می‌تواند موردبررسی قرار بگیرد که عناصر زیست‌بوم کارآفرینی در شرایطی برابر توزیع‌شده باشند، فضای کسب‌وکار و بروکراسی اداری به معنای واقعی بهبود پیدا کنند و حمایت جدی نه در قالب تسهیلات مادی بلکه با محکم شدن قیدوبندهای قانون کپی‌رایت در همه عرصه‌ها صورت بگیرد.

آنگاه می‌توان به استارت آپ و شرکت دانش‌بنیان توصیه‌های فنی ارایه کرد، در آن صورت است که می‌شود کارآفرین را به بن‌بست شکنی فراخواند، ولی مادامی‌که دست‌کوتاه دولت، نقطه آمال فعالان اقتصادی باشد، استعدادها و ظرفیت‌ها برای گرفتن آن دست‌کوتاه به رقابت می‌پردازند و عرصه کارآفرینی به‌جای نوزایی به ورطه نازایی می‌افتد.

امروز اگر سهم کشور از گردش مالی ۲۷۰۰ میلیارد دلاری صنایع خلاق، پویانمایی و استیکر، چیزی حدود ۱۰۰ میلیون دلار( کمی بیشتر یا کمتر) است  باید برای خیل جوانانی که از همتایانشان در سراسر جهان استعداد، هوش و دانش روز، چیزی کم ندارند، فضایی فراهم کرد که با اطمینان از آینده و اعمال مالکیت خود بر ایده، نوآوری یا محصول خلاقانه خود، به کسب سود و منفعت موردنظرشان بپردازند.

برای به عرصه کشاندن طبقه خلاق، شکل‌گیری اکوسیستم‌های اقتصادی مبتنی بر خلاقیت و تکمیل حلقه‌های بازار از ایده تا ابزارسازی و فروش، در کنار آنچه برابری فرصت‌ها و دسترسی عادلانه به بسترهای توسعه در کشور خوانده می‌شود، نباید از خاطر برد، اکوسیستم‌های اقتصادی بسیاری در دنیا وجود داشته‌اند که به دلیل فقدان بازار مناسب و محدود بودن مخاطبان به بازارهای داخلی، از حدی فراتر نرفته و سرانجام فروریخته‌اند، بدون بازارهای خارجی کالا یا محصول جایی برای فروش ندارد، از گلخانه بیرون نمی‌رود و در معرض قضاوت قرار نمی‌گیرد، ممکن است بتوان ‌همان رفتاری که با صنایع تاریخ گذشته ماشین‌سازی انجام‌شده، در برابر آن‌ها انجام داد اما ذات خلاقانه و شتاب مند صنایع مبتنی بر فناوری‌های نوین، با رانت، اعانه‌های دولتی و فضای گلخانه‌ای نمی‌تواند حیات پایداری داشته باشد و به‌محض وزیدن نسیمی از اقتصاد جهانی، پژمرده می‌شود.

تصمیم گیران و تصمیم سازان حوزه‌های مختلف اقتصادی و فعالان بازار در فرصتی که از باز بودن پنجره خلاقیت جوانان باقی‌مانده به‌جای وام دادن، توصیه‌های مدیریتی یا فراخواندن فعالان حوزه فناوری به راه‌حل‌های تخیلی، بستر بازار در ارایه فرصت مناسب و متناسب بااستعداد و ظرفیت افراد را فراهم کرده و زمینه را برای ارتباط موثر و بدون لکنت آن‌ها با اقتصاد جهانی را فراهم کنند، نگرانی‌های آن‌ها برای مبادلات مالی را رفع کنند و بگذارند انرژی آن‌ها به‌جای یادگیری‌ام اس داس، صرف استفاده از ویندوزهای جهانی شود، به عبارتی اقتصاد رانتیر و غیر متکثر را به نفع آینده در سطل آشغال بیندازید یا حالا که چین این‌قدر رفیق گرمابه و گلستانمان شده، به قول دن شیا اُ پنگ بگذارید از پنجره‌ها هوای تازه‌وارد شود.

منبع: دنیای اقتصاد

  • قضیه فیل مولانا و دیالکتیک اقتصاد دانش‌بنیان

“فناوری هوشمند” رسانه تخصصی انقلاب صنعتی چهارم

کانال تلگرام رسانه فناوری هوشمند

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا