بازاریابی دیجیتالمقاله کسب و کار دیجیتال

دروغ هایی درباره بازاریابی دیجیتال که باید فراموش کنیم!

کانال تلگرام رسانه فناوری هوشمند
نویسنده : علی آل علی؛ فرصت امروز

بازاریابی دیجیتال باید همیشه با محوریت فکت های درست دنبال شود. به همین خاطر در این مقاله سراغ بعضی از دروغ های رایج در دنیای بازاریابی رفته ایم تا یکبار برای همیشه تکلیف همه بازاریاب ها با آنها را روشن کنیم.

آدم ها به شیوه های مختلفی به خودشان دروغ می گویند. مثلا ورزشکاری که با یک حریف سرسخت رو به رو شده، به خودش هزاران امید دروغین می دهد تا بلکه در زمین مسابقه از همام اول بازنده نباشد. به طور مشابه، دانشجوها هم در فرجه امتحانی برای اینکه از زیر بار مطالعه منابع سنگین در بروند، انواع و اقسام دروغ های خیالی به خورد خودشان می دهند. باور کنید یا نه، این ماجرا درباره بازاریاب ها هم مصداق دارد. فقط کافی است کمی با خودتان روراست باشید تا نمونه های مختلفی از این جنس در کارنامه حرفه ای ‎تان پیدا کنید. 

اگرچه خیلی وقت ها همه ماهیت نادرست امیدهای واهی را می دانند، اما ماجرا درباره دنیای مارکتینگ کمی پیچیده تر است؛ چراکه خیلی از دروغ های قدیمی در این عرصه رفته رفته تبدیل به حقایقی شده اند که اتفاقا کلی طرفدار دوآتیشه دارد. به همین خاطر کنار گذاشتن آنها به هیچ وجه کار ساده ای نیست. این وسط بسیاری از کارآفرینان قربانی چنین دیدگاه های به ظاهر حقیقی می شوند. ماجرا حسابی پیچیده شد، نه؟

مارکتینگ باید همیشه با محوریت فکت های درست دنبال شود. به همین خاطر در این مقاله سراغ بعضی از دروغ های رایج در دنیای بازاریابی رفته ایم تا یکبار برای همیشه تکلیف همه بازاریاب ها با آنها را روشن کنیم. اگر شما هم دوست دارید بدون اما و اگر به کارتان در عرصه مارکتینگ ادامه دهید، این مقاله همان تکه گمشده کسب و کارتان است. پس در ادامه با ما همراه باشید تا دروغ هایی که سال هاست همه بازاریاب ها باور کرده اند را به شما معرفی کنیم. 

سایت خوب همه مشکلات را حل می کند

اینترنت دیگر بخش مجزایی از زندگی روزمره مردم نیست. در عوض نقش این فناوری حیرت انگیز مثل اکسیژن شده است؛ چراکه آدم ها بدون آن حتی یک لحظه هم دوام نمی آورند. این وسط طراحی سایت یکی از راهکارهای کلیدی برای تعامل میان کاربران در فضای آنلاین است. از سایت هایی نظیر آمازون گرفته تا سایت های آموزشی و تفریحی، همه و همه در خدمت کاربران قرار دارد. بازاریاب ها از همان روزهای اول توسعه فناوری اینترنت به فکر استفاده از پتانسیل سایت ها برای مارکتینگ بهتر بوده اند. نتیجه اش هم تاکید بی قید و شرط بر روی توسعه سایت برای استارت آپ هاست. 

“فناوری هوشمند” رسانه تخصصی انقلاب صنعتی چهارم

طراحی یک سایت حرفه ای در اولین نگاه ایده خیلی بدی به نظر نمی رسد. هرچه باشد سایت رسمی به کسب و کار شما هویت مشخصی می دهد. با این حال سوال اصلی کفایت چنین اقدامی برای بازاریابی موفق است. به زبان خودمانی، آیا یک سایت خوب به تنهایی همه مشکلات شما را حل خواهد کرد؟

بی شک هر بازاریابی برای سوال بالا جواب خاص خودش را دارد، هیچ بازاریاب باهوشی نمی تواند یک سایت تک و تنها را برای موفقیت بازاریابی کافی بداند. هرچه باشد این روزها شبکه های اجتماعی کلی طرفدار دارند و از همه مهمتر اینکه وبلاگ های تخصصی کم کم دارد جای سایت ها را می گیرد. با این حساب اگر یک بازاریاب همه تخم مرغ هایش را در سبد طراحی سایت بگذارد، حسابی ضرر خواهد کرد. 

اولین دروغی که ما اینجا یک خط قرمز پررنگ دورش می کشیم، حل شدن همه مشکلات به دست یک سایت عالی است. این دروغ بزرگ خیلی وقت ها منطقی به نظر می رسد، اما شما اصلا نباید گول آن را بخورید. طراحی سایت فقط وقتی جواب می دهد که از آن به مثابه بخشی از یک پازل بزرگتر استفاده کنید. حضور در شبکه های اجتماعی، ایمیل مارکتینگ و مدیریت یک وبلاگ به طور مستقل بخش های دیگر این پازل مهم محسوب می شود. 

هر روز محتوای عالی تولید خواهم کرد!

تولید محتوا کار هر کسی نیست. خیلی از بازاریاب ها بعد از سال های سال تازه چم و خم کار دست شان می آید. با این حساب اگر در بین دوستان تان کسی را سراغ دارید که یک شبه ادعای تولید محتوا کرده، باید همین روزها منتظر شکست سنگینش باشید. گاهی اوقات کارآفرینان فکر می کنند هرچه محتوای بیشتری تولید کنند، دست شان به اصطلاح گرم تر شده و دیگر ضعف های کار به چشم نخواهد آمد. ما اصلا هیچ ایده ای درباره منشأ چنین ادعایی نداریم. وقتی شما هنوز در زمینه تولید محتوا صفر کیلومتر هستید، تولید نمونه های بی شمار فقط یک سرگرمی بی نتیجه خواهد بود. در عوض بازاریاب های باهوش همیشه نیم نگاهی به کمپین های بزرگ دنیا داشته و سعی می کنند درس های مهم آن را حفظ شوند. اینطوری در طول زمان توانایی های بازاریابی و تولید محتوای آنها بهبود پیدا می کند. پس لطفا همین حالا هر فکر و خیالی درباره تولید محتوای درجه یک، آن هم در عرض چند روز را فراموش کنید. 

جنبه دیگر این دروغ بزرگ در دنیای دیجیتال مارکتینگ مربوط به توانایی بازاریاب ها برای تولید محتوا به طور روزانه است. از آنجایی که دنیای کسب و کار مثل بازی فوتبال خیلی پیش بینی پذیر نیست، چه بسا در طول روز کلی کار غیرمنتظره به پست تان بخورد. آن وقت تا آخر شب دیگر یک دقیقه هم وقت خالی برای تولید محتوا نخواهید داشت. اینطوری با بدقولی در زمینه تولید محتوا هم مخاطب تان را ناامید می کنید، هم اینکه مدیران ارشد از دست تان حسابی عصبانی خواهند شد (امیدوارم این آخری را هیچ وقت تجربه نکنید!).

بازاریاب ها باید همیشه با عینک واقع بینی شرایط را تحت نظر بگیرند. هیچ کس نمی تواند هر روز دست به تولید محتوا زده و بقیه کارها را هم راست و ریست کند. در عوض نتیجه چنین بلندپروازی هایی یک سقوط آزاد برای برندها خواهد بود. پس اگر آینده کسب و کارتان را دوست دارید، هیچ وقت چنین ریسک بزرگی درباره آن نکنید. وگرنه کلاه تان پس معرکه خواهد بود. پس به جای تلاش برای تولید محتوا به طور روزانه کمی از بار مسئولیت تان کم کنید. مثلا هفته ای دو تا محتوا تولید کنید. اینطوری زمان بیشتری برای دقت بر روی جزییات خواهید داشت. طبیعتا نتیجه چنین کاری هم بی نظیر خواهد بود. 

کامنت های منفی یعنی فاجعه

تصور کنید یک روز از خواب بیدار شده اید و با کلی کامنت منفی در شبکه های اجتماعی رو به رو می شوید. اولین واکنش تان به این وضعیت چه خواهد بود؟ احتمالا کاربران عادی هیچ وقت با چنین بحرانی رو به رو نمی شوند، اما ماجرا درباره برندها کاملا متفاوت است. یک حرکت نادرست در بازار یا حتی اظهار نظری نسنجیده می تواند بحرانی بزرگ به همراه داشته باشد. آن وقت کمتر بازاریابی توانایی مقاومت در برابر حذف کامنت های منفی را خواهد داشت. انگار که با حذف چنین کامنت هایی همه چیز به حالت عادی برمی گردد!

حذف کامنت های منفی فقط پاک کردن صورت مسئله است. دوست داشته باشید یا نه، نظرات منفی یعنی اینکه چهره برندتان نزد شماری از مشتریان به هم ریخته است. با پاک کردن کامنت ها شاید ظاهرا مسئله ختم به خیر شود، اما ذهنیت مشتریان تغییری نخواهد کرد. پس نباید الکی به چنین اقدامات کوچکی دلخوش باشید. 

صرف نظر از اینکه چرا کاربران در شبکه های اجتماعی برند شما را مورد عنایت قرار داده اند، باید به یک نکته کلیدی دیگر هم توجه کنیم. فرض کنید در تمرین یک ارکستر بعضی از نوازنده ها نسبت به ایده های رهبر ارکستر انتقاد داشته باشند. این انتقادات دقیقا نقش همان کامنت های منفی را دارد. در این صورت رهبر ارکستر ما دو تا راه حل دارد. اول اینکه کلا بی خیال انتقادات شود و به همان سبک قدیم کار کند. در این صورت شاید این آخرین ارکستری باشد که رهبری اش را به او می دهند. راه حل دوم بررسی نقطه نظرات نوازنده ها و اعمال تغییراتی برای فعالیت بهتر در این زمینه است. اینطوری نه ناراحتی برای نوازنده ها پیش می آید، نه رهبر ارکستر از کار بیکار خواهد شد. 

فشار ناشی از مشاهده کامنت های منفی را کاملا درک می کنیم. با این حال قرار نیست شما با اقدامات آماتور عملا آتش خشم کاربران را چند برابر کنید. در عوض استفاده از نظرات منفی کاربران برای بهبود فعالیت برند و اطلاع رسانی در این مورد ایده بهتری خواهد بود. پس دفعه بعد که یکی از همکاران ‏تان درباره فاجعه کامنت های منفی شروع به درد و دل کرد، خیلی راحت از کنارش عبور کنید؛ چراکه این کامنت ها اصلا ترسناک نیست!

اقتصادالکترونیکی” آخرین و به روزترین محتوی کسب‌وکار دیجیتال

همه عاشق محتوای ما خواهند شد

آیا در زندگی واقعی کسی را سراغ دارید که همه او را دوست داشته باشند؟ بی شک چنین مثال هایی فقط در رمان ها یا افسانه های قدیمی به چشم می خورد. در عمل تقریبا هیچ کس نمی تواند رضایت همه را جلب کند. این ماجرا درباره برندها نیز مصداق دارد. پس اگر فکر کرده اید برندتان باید رضایت تک تک مشتریان را جلب کند، سخت دراشتباهید. 

کمپین های بازاریابی معمولا مخاطب خاصی دارند. مثلا اگر شما دنبال فروش لوازم کمپینگ هستید، باید سراغ کوهنوردها، طبیعت گردان یا دست کم آدم های علاقه مند به گشت و گذار در دل طبیعت بروید. وگرنه کمتر کسی به طور تصادفی از کمپین تان استقبال خواهد کرد. راستش را بخواهید، این نکته مهم اغلب اوقات مورد بی توجهی تیم های بازاریابی قرار می گیرد. دلیل آن هم یکی از دروغ های قدیمی در دنیای بازاریابی دیجیتال است. اینکه «همه باید محتوای ما را دوست داشته باشند» از آن دست حرف هایی است که حتی مرغ پخته را هم به خنده می اندازد؛ چراکه هر مشتری ایده آل ها و سلیقه خاص خودش را دارد. چه بسا کمپینی که به نظر یک نفر بی نقص است، برای یک مشتری دیگر کاملا بی معنا باشد. 

ما در این بخش اصلا قصد نداریم کشتی های شما را غرق کنیم. در عوض همه حرف مان تمرکز بر روی آن دسته از مشتریانی است که واقعا محصولات تان به دردشان می خورد. اینطوری هم پول کمتری از جیب تان می رود، هم اینکه الکی همه مشتریان بازار را اذیت نمی کنید؛ به همین سادگی.

این روزها کمتر کسی عاشق برندها می شود. در عوض تا زمانی که پیشنهادات شما برای مشتریان کاربردی باشد، فروش تان تضمین خواهد شد. درست به همین خاطر حتی برندهای بزرگ هم هیچ وقت نمی توانند فروش صد درصد تضمین شده ای داشته باشند. توصیه ما تلاش برای بهبود کیفیت کاری به جای مسابقه بی پایان برای جلب رضایت همه مشتریان است. قول می دهم با این دست فرمان نتایج خیلی بهتری در دنیای دیجیتال مارکتینگ کسب خواهید کرد. 

حضور در همه پلتفرم ها ضروری است!

چند تا شبکه اجتماعی در دنیا وجود دارد؟ این سوال معمولا جوابی بهتر از «من چه بدانم» ندارد. هرچه باشد آدم ها آنقدر کار دارند که شمارش تعداد شبکه های اجتماعی اصلا برای شان دغدغه محسوب نشود. البته اوضاع بازاریاب ها این وسط کاملا متفاوت است؛ چراکه تقریبا همه بازاریاب ها دوست دارند در شبکه های اجتماعی هرچه متنوع تری حضور داشته و دست به تولید محتوا بزنند. این رویای شیرین معمولا تلاش و پشتکار زیادی هم از طرف بازاریاب ها طلب می کند. با این حال هیچ وقت محقق نمی شود؛ چراکه اصلا قرار نیست یک برند توانایی تولید محتوا و رقابت در تک تک شبکه های اجتماعی را داشته باشد.

شما لازم نیست یک متخصص فناوری های دیجیتال باشید تا تفاوت بین شبکه های اجتماعی را به خوبی درک کنید. اینکه اینستاگرام بیشتر مخصوص محتوای بصری است و توییتر مکانی ایده آل برای محتوای متنی، نیاز به مدرک دکترا ندارد. با این حال خیلی از بازاریاب ها ترجیح می دهند این تفاوت ها را نادیده گرفته و خودشان را با هدف جذاب حضور در تک تک پلتفرم ها گول بزنند. 

همانطور که می بینید، دروغی که در این بخش قصد بررسی اش را داریم کمی هم مربوط به رویاپردازی های بازاریاب ها می شود. اگر شما حتی یک لحظه هم عینک واقع گرایی را از چشم تان برندارید، هیچ وقت دچار چنین اشتباه محاسباتی نخواهید شد. نهایتا حضور در سه یا چهار پلتفرم را منطقی قلمداد می کنیم. از این تعداد بیشتر فقط انرژی شما را خواهد گرفت و هیچ خبری هم از موفقیت بازاریابی نخواهد بود. پس به جای اینکه الکی وقت خودتان را بگیرید، از همان ابتدا بهترین پلتفرم ها که واقعا به کارتان می آیند را انتخاب کنید؛ همین و بس.

پیروی کورکورانه از رقبا

بعضی از کارآفرینان به جای اینکه تیم بازاریابی درست و درمانی برای برندشان ایجاد کنند، دنبال آدمی همه کاره هستند تا فقط از روی دست برندهای بزرگ کپی برداری کند. انگار هر مسیری که برندهای بزرگ طی می کنند، بی برو برگشت به درد کسب و کار آنها نیز می خورد. اگر شما هم چنین تصوری نسبت به دنیای بازاریابی دارید، باید بگوییم سخت دراشتباهید؛ چراکه نیازها و حتی توانایی های شما با بقیه برندها اصلا قابل مقایسه نیست. به علاوه، مشتریان چه فکری درباره برندی که همیشه کمپین بقیه را کپی می کند، خواهند کرد؟

ما هیچ وقت کپی برداری از دیگران را ایده خوبی قلمداد نمی کنیم. در عوض شما باید همیشه آمادگی لازم برای انتخاب مسیر مناسب خودتان را داشته باشید. اینطوری هویت تان به مرور زمان شکل گرفته و مشتریان به آن عادت خواهند کرد. 

همانطور که فیلم های اقتباسی یا کپی شده از روی آثار درجه یک معمولا آش دهن سوزی از آب درنمی آیند، کمپین های بازاریابی کپی شده نیز نظر کسی را جلب نخواهد کرد. پس به خاطر اعتبار و جایگاه برندتان هم که شده، یکبار برای همیشه دور ایده های عجیب و غریب درباره پیروی بی دلیل از بقیه را خط بکشید. 

مشتریان همیشه برندهایی که ایده های تازه در دست دارند را زیر نظر می گیرند. اگر کسب و کار شما مدتی است از کانون توجه مردم دور شده، باید هرچه سریع تر استفاده از ایده های دیگران را متوقف کنید. علاوه بر این، احتمال اینکه بقیه رقبا به خاطر سرقت ایده های بازاریابی از دست تان شکایت کنند اصلا کم نیست. اینطوری هم اعتماد مشتریان را از دست می دهید هم با کلی پرونده حقوقی بزرگ رو به رو خواهید شد. 

فقط باید در وبلاگ خودمان تولید محتوا کنیم

دنیای وبلاگ در طول یک دهه اخیر رشد قابل ملاحظه ای داشته است. به طور مثال حتی کارآفرینان تازه کار هم معمولا یک وبلاگ رسمی برای خودشان دارند. شاید فکر کنید در دنیایی که شبکه های اجتماعی حرف اول و آخر را می زنند، وبلاگ ها دیگر به آخر خط رسیده اند. راستش را بخواهید، چنین استدلالی ظاهرا منطقی به نظر می رسد. با این حال هنوز هم کاربرانی هستند که محتوای مورد نظرشان را نه در سایت یا شبکه های اجتماعی، بلکه وبلاگ های تخصصی جست و جو می کنند.

معمولا وقتی یک برند سراغ تولید محتوا در قالب وبلاگ نویسی می رود، فقط دنبال خودنمایی در وبلاگ خودش است. هرچه باشد شما با کلی سرمایه گذاری وارد این رقابت شده اید و اصلا درست نیست جای تان را به دیگران بدهید. برهمین اساس تولید محتوا در سایر وبلاگ ها همیشه خط قرمزی مهم برای بازاریاب ها محسوب می شود. خط قرمزی که البته ما خیلی به آن باور نداریم!

تمام وبلاگ های موجود در دنیا مربوط به برندها نیست. برخی از آنها به طور عمومی برای حل مشکلات مردم یا حتی ارائه محتوای تخصصی در یک حوزه مشخص راه اندازی شده است. حالا اگر شما این وسط هرگونه همکاری با سایر وبلاگ ها را ممنوع کنید، چه نتیجه در انتظارتان خواهد بود؟ اجازه دهید کمی کمک تان کنیم: سقوط آزاد رتبه وبلاگ‎تان در گوگل.

فکر می کنم تا اینجای کار خیلی خوب متوجه اهمیت تولید محتوا در وبلاگ های دیگر شده باشید. اینطوری شما موقعیت بسیار خوبی برای اثرگذاری بر روی بقیه دامنه وسیعی از کاربران داشته و اسم و رسمی برای خودتان پیدا خواهید کرد. پس هیچ وقت دست رد به فرصت های تولید محتوا در سایر وبلاگ ها نزنید. چه بسا از دل همین همکاری های کوچک کلی شریک تجاری یا سرمایه گذار برای خودتان پیدا کردید. یادتان که نرفته، دنیای کسب و کار هم مثل مسابقات ورزشی اصلا پیش بینی پذیر نیست!

همه باید تولید محتوا کنند!

بازاریابی دیگر مثل دهه های قبل شغلی عمومی نیست که هر کسی با چند روز تمرین یاد بگیرد. در عوض الگوهای مختلف مارکتینگ در عمل بازاریاب های خاص خودش را طلب می کند. اجازه دهید با یک مثال ساده منظورمان را روشن کنیم. اگر شما دنبال ایمیل مارکتینگ باشید، احتمالا بازاریابی که همه عمرش ویدئو مارکتینگ انجام داده هیچ کمکی به شما نخواهد کرد. در عوض شما باید سراغ کسانی بروید که سابقه مشارکت در کمپین های ایمیل مارکتینگ را در رزومه دارند. اینطوری خیال تان بابت نتیجه نهایی کار راحت خواهد شد. 

اشتباهی که اینجا قصد بررسی اش را داریم، تلاش کارآفرینان برای ترغیب تک تک اعضای شرکت به سوی تولید محتواست. اجازه دهید حرف آخر را همین اول کار بزنیم، قرار نیست همه مردم تبدیل به بازاریاب های حرفه ای شوند. چه بسا روحیه بعضی از افراد اصلا با کار مارکتینگ جور درنیاید. در این صورت اصرار زیاد برای ورود آنها به دنیای بازاریابی فقط یک سقوط آزاد برای کسب و کارها به همراه خواهد داشت. 

اگر شما هم در شرکت تان کارمندانی دارید که روی خوش به کارهای بازاریابی نشان نمی دهند، نباید الکی به آنها فشار بیاورید. چنین کاری نه تنها آنها را اذیت می کند، بلکه کم کم به فکر پیدا کردن شغل تازه ای نیز خواهد انداخت. پس اگر دوست دارید بهترین کارمندان تان را حفظ کنید، دست از سر آنها برای ورود به دنیای تولید محتوا بردارید. 

پیشنهاد باز گذاشتن درهای دپارتمان بازاریابی به روی همه است. البته این وسط فقط باید از کسانی که علاقه ای به دنیای بازاریابی دارند، دعوت کنید. وگرنه پروژه های زورکی راه به جایی نخواهد برد. به علاوه، در ابتدای مسیر باید کارمند مورد نظر را با راهنمایی های مختلف و تخصصی حمایت کنید. هرچه باشد کارمند تازه واردتان به بخش بازاریابی احتمالا هیچ سررشته ای از این حوزه ندارد. پس اگر او را به حال خودش رها کنید، خیلی زود بی خیال ماجراجویی در دنیای مارکتینگ خواهد شد. 

محتوای عالی خود به خود پروموت می شود

چه کسی گفته محتوای عالی نیازی به پروموت یا تبلیغات گسترده ندارد؟ شاید بگویید این حرف خیلی از کارآفرینان کارکشته است، اما راستش را بخواهید چنین ایده هایی بیشتر بیانگر آرزوهای دور و دراز کارآفرینان است تا واقعیت!

در دنیای واقعی حتی بهترین کمپین های بازاریابی هم بدون صرف پول راه به جایی نمی برد. شما باید همیشه نیم نگاهی هم به عملکرد رقبا داشته باشید. خب اگر برندی را سراغ دارید که همین طور راحت و بی خیال کمپین بازاریابی اش را روانه شبکه های اجتماعی می کند، ما را هم بی خبر نگذارید.

صرفه جویی در دنیای بازاریابی همیشه توصیه کلیدی محسوب می شود، اما شما قرار نیست اصلا دست به جیب نشوید. همانطور که در زندگی واقعی هر کاری هزینه ای روی دست آدم می گذارد، در دنیای بازاریابی هم تولید محتوا بدون پروموت کردنش ناقص خواهد بود. پس وقتی مشغول طراحی بودجه برای کسب و کارتان هستید، همیشه نیم نگاهی به پروموت کردن محتوا نیز داشته باشید. این طوری وسط کار با هر هزینه ای که برای تبلیغ محتوای تان پرداخت می کنید، شوکه نخواهید شد. 

برداشت اشتباهی که اغلب بازاریاب ها درباره کیفیت بالای محتوا دارند، اهمیت کیفیت برای تمام کاربران است. قبول دارم در شبکه های اجتماعی مردم به محتوای بد روی خوش نشان نمی دهند، اما تا وقتی کمپین شما دم دست کاربران قرار نگیرد هم هیچ واکنش مثبتی در کار نخواهد بود. پروموت کردن محتوا در واقع کمپین تان را دسترس پذیر می سازد. اینطوری دیگر لازم نیست کل شبانه روز را نگران استقبال کاربران از کمپین تان باشید. 

یکی دو تا پست عالی برای مشهور شدن کافی است

برندهای بزرگ در طول زمان همیشه عملکرد بی عیبی از خودشان به جای می گذارند. این امر باعث می شود تک تک کاربران در شبکه های اجتماعی به عملکرد عالی چنین برندهایی عادت کنند. دقیقا به همین خاطر رقابت با برندهای بزرگ همیشه مثل صعود به قله اورست سخت و نفسگیر است. این وسط برخی از بازاریاب ها فکر می کنند با یکی دو تا محتوای درست و حسابی جای بزرگان بازار را خواهند گرفت. قبول دارم چنین ایده هایی خیلی مسخره به نظر می رسد اما واقعا در دنیا طرفدارانی دارد. 

اگر نظر ما را بخواهید، یکی دو تا پست عالی در اینستاگرام یا بقیه شبکه های اجتماعی شاید کمی اوضاع تان را دگرگون کند، اما در اصل ماجرا تاثیری ندارد. بنابراین شما باید چشم انداز بلندمدتی را انتخاب کنید. سپس در افق این چشم انداز یکی دو تا پست فوق العاده را زیر تیغ داوری ببرید. بی شک هر بازاریاب باهوشی خیلی زود متوجه بی تاثیری پست های کم، حالا هر چقدر هم با کیفیت، خواهد شد. 

عنصر تداوم در دنیای کسب و کار همیشه اهمیت کلیدی دارد. همانطور که یک تیم فوتبال با دو سه تا برد قهرمان لیگ نمی شود، بازاریاب ها هم با چند تا محتوای درجه یک هیچ تکانی نخواهند خورد. در عوض شما باید ذهنیت تان را به سمت تولید محتوای درجه یک در ۳۶۵ روز سال هدایت کنید. چنین ذهنیتی به شما برای اثرگذاری بر روی مخاطب هدف کمک کرده و کم کم جایگاه تان در بازار را ثابت خواهد کرد. 

توصیه همیشگی ما برای آنهایی که تازه اول مسیر بازاریابی محتوایی هستند، پذیرش این حوزه به مثابه یک بازی طولانی است. به زبان خودمانی، شما یک شبه بدل به بازاریابی حرفه ای نخواهید شد. در عوض کیفیت عملکردتان در طول زمان تکلیف نهایی را روشن می کند. پس منتظر چه هستید؟ همین حالا دست به کار شده و اوضاع تان را از این رو به آن رو کنید؛ البته در طول زمان!

محتوای کوتاه از طولانی بهتر است

اگر فقط یک سوال مهم در دنیای مارکتینگ باشد که بازاریاب ها هنوز سر آن توافق ندارند، آن مربوط به جدال کلاسیک میان محتوای کوتاه و طولانی است. واقعا کدام یک از آنها بهتر عمل می کند؟ راستش را بخواهید، چنین سوالی دست کم در دنیای دیجیتال دیگر بی مورد است. خیلی ها فکر می کنند محتوای کوتاه بی برو برگشت دل مخاطب را خواهد ربود. به همین خاطر هم آنقدر کمپین شان را کوتاه طراحی می کنند که حتی خود عوامل تولید هم متوجه پیامش نشوند!

قبول دارم گاهی اوقات کمپین های بازاریابی کوتاه و مختصر جذابیت زیادی برای کاربران دارد، اما این اصلا یک قاعده عام نیست. چه بسا کمپین هایی با ویدئوهای ۱۰ دقیقه ای هم همه نگاه ها را به خودشان معطوف کنند. نکته کلیدی در چنین موقعیتی هدف بازاریابی برندها و صدالبته ایده هایی است که برای تولید کمپین در سر دارند. اگر شما پیام خیلی مهمی برای مشتریان دارید، معمولا کمپین های کوتاه دردی از شما دوا نخواهد کرد. به همین خاطر برندهای بزرگ معمولا اخبار مهم را در قالب ویدئوهای نسبتا طولانی تحویل مخاطب می دهند. اینطوری دست کم تاثیرگذاری بیشتر محتوا تضمین‎شده خواهد بود. 

فرمول ما برای انتخاب زمان یک ویدئوی بازاریابی بی نهایت ساده است. شما به جای اینکه یکسری قواعد کلی را مورد توجه قرار دهید، باید اول از همه اوضاع کمپین تان را زیر و رو کنید. اگر فکر می کنید یک کمپین کوتاه بهترین گزینه برای بازاریابی در شرایط کنونی است، حتی یک لحظه هم درنگ نکنید. از آنجایی که بازاریاب ها معمولا با استناد به تجربه های قبلی شان برنامه ریزی می کنند، هرچه سابقه کاری تان در این صنعت بیشتر باشد، راحت تر با مسئله کوتاهی یا طولانی بودن محتوای تان کنار خواهید آمد. به علاوه، نظرخواهی از دیگران نیز همیشه ایده بسیار خوبی خواهد بود. این وسط سلیقه مشتریان تان را نیز فراموش نکنید. اگر مشتریان دنبال محتوای طولانی هستند، شما باید دقیقا همین انتظار را پاسخ دهید. اصلا هم فرقی ندارد بقیه در بازار چه خواهند گفت.

محتوای بیشتر یعنی موفقیت کامل

به نظر شما تولید محتوای بیشتر کمکی به برندها خواهد کرد؟ یک جواب هوشمندانه ارزیابی کیفیت محتوا در صورت افزایش تعدادش است. به زبان خودمانی، اگر کیفیت محتوا افت نکند، کمیت بالاتر خیلی هم بد نخواهد بود. خب مگر کسی هم هست که با دیدن کلی محتوای بازاریابی با کیفیت احساس خوشحالی نکند؟

سناریوی بالا فقط زمانی صحیح خواهد بود که مردم چهارگوشه دنیا زمان نامحدودی داشته باشند. آن وقت حتی روزی یک ساعت تماشای محتوای بازاریابی هم حسابی جذاب و هیجان انگیز خواهد بود. از آنجایی که هیچ کس در این دنیا زمان نامحدودی ندارد، کاربران بعد از مشاهده یکی دو تا محتوا مستقیم سراغ بقیه کارهای شان می روند. آن وقت هر چقدر محتوای بیشتر هم که برای آنها آماده کرده باشید، روی دست تان خواهد ماند. 

یادتان باشد تولید محتوای بیشتر همیشه اقدامی حرف های نیست. چه بسا خیلی از برندها برای بازاریابی بهتر نیاز به کاهش تعداد محتوای شان داشته باشند. این طوری دست کم کاربران فرصتی برای مرور محتوای شما خواهند داشت. وگرنه اوضاع تان خیلی زود به هم ریخته و دیگر نمی توانید نظر حتی یک نفر را هم جلب کنید. 

اگرچه ما در این بخش تولید محتوای بیشتر را مورد نکوهش قرار دادیم، اما این اصلا دلیل منطقی برای کم فروشی نیست. به طور خلاصه، شما باید تعادلی میان تولید محتوای زیاد و کم برقرار کنید. اینطوری همیشه کمپین تان خریدار داشته و کمتر پستی از برندتان در شبکه های اجتماعی مورد بی توجهی قرار می گیرد. 

منبع: فرصت امروز

  ” اقتصادالکترونیکیآخرین و به روزترین محتوی در اقتصاددیجیتال

کانال تلگرام رسانه فناوری هوشمند

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا