ارزدیجیتالپیشنهاد سردبیرمقاله

۷ چیزی که طی پنج سال گذشته از صنعت ارزهای دیجیتال فهمیدم

کانال تلگرام رسانه فناوری هوشمند

در دنیای امروزی، تعاریف متفاوتی از ارزهای دیجیتال وجود دارد و هرکسی برای تعریف این ارزها، از جنبه‌ای که برای خودش مهم است به آنها نگاه می‌کند. کافی است از چند نفر از بستگان، آشنایان، دوستان یا همسایگان خود بپرسید که «ارز دیجیتال چیست؟»

احتمالاً تعداد زیادی از آنها خواهند گفت که ارز دیجیتال، پولی است که ماهیت فیزیکی ندارد، برای داشتن آن به دستگاه ماینر احتیاج است، قیمت آن در طول زمان خیلی بالا می‌رود و نسبت به طلا و دلار، ابزار بهتری برای سرمایه‌گذاری بلندمدت است. شاید حتی برخی از آنها معتقد باشند که ارز دیجیتال، پولی غیرقانونی است که دیر یا زود از بین خواهد رفت. احتمالاً عده کمی از آنها هم می‌گویند که ارز دیجیتال، نوعی پول غیرمتمرکز است که تحت‌کنترل دولت‌ها نیست، به‌صورت همتابه‌همتا منتقل می‌شود، پشتوانه فیزیکی ندارد و ارزش آن متناسب با عرضه و تقاضا تعیین می‌شود.

جهت دانلود و مشاهده عناوین ماهنامه ” اقتصاد دیجیتال” اینجا کلیک نمایید.

با این حال، با کمی دقت متوجه می‌شوید که تنها چیزی که در بین همه این تعاریف مشترک است، مفهوم «پول» است. حقیقت هم همین است که ارزهای دیجیتال با همه پیچیدگی‌های خود، در نهایت نوعی از پول هستند.

پول یکی از مهم‌ترین مفاهیم زندگی بشر است. اهمیت این پدیده انقدر زیاد است که اگر بگوییم در دنیای مدرن چیزی مهم‌تر از پول وجود ندارد، بیراه نگفته‌ایم. اما مشکلی که وجود دارد این است که تعریف اغلب مردم از پول، محدود به پولی است که سیستم مالی سنتی به آنها معرفی کرده. انسان‌ها هر تکه کاغذی که شمایلی شبیه به دلار آمریکا یا تراول چک ۵۰ هزار تومانی داشته باشد را به‌عنوان پول به رسمیت می‌شناسند و حتی به جعلی‌بودن آن شک هم نمی‌کنند؛ اما پدیده‌ای مانند ارز دیجیتال که شکل جدیدی از پول است و با ذهنیت سنتی آنها متفاوت است را به‌سختی می‌پذیرند.

به همین دلیل است که رایج‌ترین پرسش‌ها هنگام مواجهه افراد با ارزهای دیجیتال از این قرار هستند: این ارزها چه اعتباری دارند؟ چرا ما باید از چنین ارزهایی استفاده کنیم؟ از کجا معلوم که این ارزها غیرقانونی نباشند و مانند گولدکوئست، به‌یک‌باره از بین نروند؟ در دنیایی که پول کنونی را داریم و همین پول همه کارهای ما را انجام می‌دهد، چرا باید به سمت ارزهای دیجیتال برویم؟

«نوئل اچسون» (Noelle Acheson)، مدیر تحقیقات وب‌سایت کوین دسک و نویسنده مجموعه مقالات «Crypto Long & Short» در آخرین مطلب از این سری مقالات، همین موضوع را بررسی کرده و به سؤالات مطرح‌شده پاسخ داده است. او که به‌مدت ۵ سال مدیر تحقیقات کوین دسک بوده و حالا قصد ترک این سمت را دارد، چکیده آموزه‌هایش در این ۵ سال را در آخرین مقاله Crypto Long & Short خود بیان کرده که مطالعه آن به همه دوستداران ارزهای دیجیتال پیشنهاد می‌شود. ادامه مطلب را از زبان نوئل اچسون مطالعه می‌کنید.

این مطلب برای من به‌نوعی احساسی است، چراکه آخرین بخش از مجموعه مقالات «Crypto Long & Short» است که با نام من منتشر می‌شود. پیش از شروع مقاله، مایلم یک خبر شخصی را عنوان کنم: بعد از ۵ سال هیجان‌انگیز در کوین دسک، فکر می‌کنم وقتش رسیده که تغییری در کار خود ایجاد کنم. در پایان ماه ژوئن، پس از چند هفته مرخصی، به جنسیس تریدینگ (Genesis Trading)، شرکت خواهر کوین دسک خواهم پیوست و تحقیق و بررسی‌هایم را در این شرکت ادامه خواهم داد.

به همین دلیل تصمیم گرفتم قسمت مقدمه این مقاله را در قالبی متفاوت از سایر مقاله‌ها منتشر کنم و برداشت‌های اصلی خودم در ۵ سال گذشته را با شما در میان بگذارم. البته خلاصه‌کردن همه این برداشت‌ها در متنی که خیلی هم طولانی نباشد، کار دشواری بود و قطعاً چیزهای زیادی وجود دارد که مجبور به حذف آنها شدم. نمی‌دانم، شاید روزی قسمت دوم این مقاله را هم منتشر کنم.

در نهایت از همه شما مخاطبان بی‌نظیرم سپاسگزارم و دل‌تنگ نوشتن برای شما خواهم شد؛ هرچند که قرار نیست جای دوری بروم و حتماً هر از چند گاهی به کوین دسک سر خواهم زد.

همگی به‌گوش باشید؛ اگر اتفاقات ۵ سال گذشته برایتان جالب و هیجان‌انگیز بوده، باید بگویم که هنوز خیلی چیزها هست که از آنها خبر ندارید.

مقدمه: آنچه در ۵ سال گذشته آموخته‌ام

یک شوخی معروف در بین اعضای جامعه ارزهای دیجیتال وجود دارد که اگر دقیق‌تر به آن نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که فقط یک شوخی نیست و عین واقعیت است. این شوخی می‌گوید که یک ماه در بازار ارزهای دیجیتال از لحاظ تغییراتی که اتفاق می‌افتد، مانند یک سال در شرایط عادی است و از لحاظ سرعت گذشت زمان، مانند یک هفته. پس حتماً درک می‌کنید که مرور تجربیات ۵ سال گذشته و انتخاب بخش‌های مهم آن تا چه حد برای من سخت است.

از طرف دیگر، تمییزدادن دانش جدید از اطلاعاتی که از پیش داشته‌ایم هم خود یک چالش محسوب می‌شود؛ به‌خصوص در حوزه‌ای مانند حوزه ارزهای دیجیتال که مفاهیم اساسی بسیاری را در بر می‌گیرد و آموزه‌های آن به‌سرعت در ذهن انسان‌ها به حقیقت تبدیل می‌شوند. مفاهیم مرتبط با ارزهای دیجیتال انقدر پایه‌ای هستند که بعد از فراگرفتن آنها، فکر می‌کنید که همیشه آنها را می‌دانسته‌اید و تعجب می‌کنید که چطور پیش‌تر به آنها فکر نکرده بودید.

به همین خاطر، حتی تصور اینکه بتوانم همه آن چیزی که در این ۵ سال در کوین دسک یاد گرفته‌ام را خلاصه کنم، به نظرم غیرممکن می‌رسد. پس به‌جای این کار، تنها به عنوان‌کردن نکاتی که در زمان نگارش این مقاله به ذهنم رسیده‌اند بسنده می‌کنم. این نکات در ۷ مورد خلاصه می‌شوند:

۱. بیشتر مردم درک درستی از پول ندارند

در روزهای اول شروع به کارم، رایج‌ترین سؤالی که طرفداران امور مالی سنتی از من می‌پرسیدند این بود که: «خب، پشتوانه بیت کوین چیست؟» من هم همیشه این سؤال را با سؤال دیگری پاسخ می‌دادم: «پشتوانه دلار چیست؟» پاسخ‌هایی که دریافت می‌کردم طیف وسیعی را شامل می‌شد؛ از «تولید ناخالص داخلی آمریکا» گرفته تا «ارتش».

تعداد بسیار کمی از پاسخ‌ها به ایمانی که ما به دلار آمریکا داریم و اعتباری که برای آن قائل هستیم اشاره می‌کرد. این در حالی است که ایمان و اعتماد ما، بزرگ‌ترین دلیل ارزشمندی ارزهای ملی از جمله دلار است. جالب است که حتی روی خود دلار آمریکا هم عبارت «ما به خدا اعتماد داریم» چاپ شده؛ اما این افراد به این جمله هم هیچ اشاره‌ای نمی‌کردند و دولت و ارتش و تولید ناخالص داخلی را تنها پشتوانه‌های دلار می‌دانستند.

پس از اینکه چندین سؤال دیگر از آنها می‌پرسیدم و به‌عبارتی آنها را به چالش می‌کشیدم، سرانجام به این درک می‌رسیدند که:

«ایمان» پشتوانه دلار است؛ ایمان به تولید ناخالص داخلی، ارتش و در نهایت دولت آمریکا.

وقتی به این نقطه می‌رسند، دیگر پذیرش یک ارز دیجیتال با پشتوانه ایمان، برایشان کار سخت یا مضحکی نبود.

مسئله‌ای که همیشه باعث حیرتم می‌شد این بود که کسانی که در اقتصاد و اصول سرمایه‌گذاری تحصیل کرده بودند، بیشتر از همه در مقابل این مفهوم مقاومت می‌کردند. نتیجه‌گیری من از این اتفاق این بود که دست‌کشیدن از باورهایی که انسان به‌سختی به آنها اعتقاد دارد، کار دشوارتری است. همین مسئله مرا به نکته دوم رساند:

۲. پرسش‌ها مهم‌تر از پاسخ‌ها هستند

پیشرفت علم مدیون جستجو برای درک علت وقوع پدیده‌هاست. در حقیقت همین نیاز به فهمیدن بود که چیزی به اسم ایمان را به وجود آورد. ما انسان‌ها نمی‌توانیم ندانستن و درک‌نکردن هیچ پدیده‌ای را تحمل کنیم. بنابراین اگر نتوانیم برای یک اتفاق دلیل علمی و منطقی پیدا کنیم، آن را به یک موجود عالی با علم و کنترل مطلق ارجاع می‌دهیم تا نیاز ما به فهمیدن را برطرف کند.

همین مسئله در همه جنبه‌های زندگی بشر از جمله اقتصاد و سیاست مشهود است. نتیجه آن هم می‌شود پذیرش باوری که نسل‌به‌نسل و از طریق کتاب‌ها به ما منتقل شده. سیستم آموزشی سنتی به ما یاد داده که پاسخ‌هایی که به ما ارائه می‌شود را حفظ کنیم، تا اینکه آنها زیر سؤال ببریم.

در این بین، هر از گاهی ابزاری به وجود می‌آید که این فرصت را به ما می‌دهد تا از طریق آن، عمیق‌تر از هر زمان دیگری به مسائل نگاه کنیم. فناوری بلاک چین یکی از همین ابزارهاست که ما را مجبور به پرسیدن سؤالاتی می‌کند که پیش‌تر به آنها فکر نمی‌کردیم؛ سؤالاتی مانند اینکه: پول چیست؟ اجماع چیست؟ چرا چیزی مانند اجماع مهم است؟ مسئولین هر کشور چقدر باید برای محدودکردن آزادی‌های مالی شهروندان اختیار داشته باشند؟ چرا بازارهای سرمایه، افراد جامعه را از بسیاری از فرصت‌ها محروم می‌کنند؟

زمانی که این سؤال‌ها را از خود بپرسید، تازه متوجه می‌شوید که اینها به‌مانند نوک یک کوه یخ هستند و مسئله اصلی، خیلی فراتر از این حرف‌هاست. در اینجاست که به نکته سوم می‌رسیم:

۳. صنعت ما به فیلسوفان بیشتری نیاز دارد

صنعت ارزهای دیجیتال در حال حاضر هم چندین فیلسوف بزرگ دارد. کریگ وارمکه (Criag Warmke) و اندرو بیلی (Andrew Bailey) تنها دو نمونه از آنها هستند و من مطمئنم که افراد دیگری هم وجود دارند؛ اما کافی نیست. هرچه تعداد اندیشمندان و متفکران در این حوزه بیشتر شود، بیشتر به نفع ما خواهد بود؛ چراکه اولین گامی که باید برای درک پتانسیل حقیقی دارایی‌های دیجیتال برداریم، به‌چالش‌کشیدن مفاهیمی است که به‌اشتباه تصور می‌کنیم آنها را می‌دانیم. ممکن است این کار در ابتدا سخت و ناراحت‌کننده به‌ نظر برسد، اما تنها راه ممکن است.

به‌عنوان مثال، می‌دانیم که بیت کوین یک دارایی حامل است؛ دقیقاً مانند پول نقد که وقتی آن را در دست دارید، مالک آن هستید. زمانی که اسکناسی در دست شماست، هیچ‌کس از شما نمی‌پرسد که آیا این اسکناس مال شما است یا خیر؟ یا از شما نمی‌خواهد که مالکیت این پول را با سند و مدرک ثابت کنید. بیت کوین هم دقیقاً همین طور است. هرکسی که صاحب بیت کوین باشد، مالک آن است.

اگر شما همین مسئله ساده را به تعداد زیادی از انسان‌ها یادآوری کنید، به‌احتمال قوی با دو عکس‌العمل مواجه خواهید شد: یا از یادآوری آن هیجان‌زده و خوشحال می‌شوند، یا انقدر آن را بدیهی می‌دانند که متوجه نمی‌شوند چرا این مسئله باید تا این حد مهم باشد.

هر دوی این واکنش‌ها از یک پیش‌فرض سرچشمه می‌گیرد: حق مالکیت خصوصی بر دارایی‌ها.

ما انسان‌ها در دنیای امروزی، خودمان را محق می‌دانیم که بر دارایی‌های خود مالکیت داشته باشیم. بنابراین زمانی که کسی این مسئله را به ما یادآوری می‌کند (که بیت کوین هم مانند پول کاغذی یک دارایی حامل است)، یا از آن خوشحال می‌شویم و یا انقدر آن را بدیهی می‌دانیم که دلیلی برای خوشحالی نمی‌بینیم.

این در حالی است که در تاریخ بشریت، اوضاع همیشه به این شکل نبوده است. در برهه‌های مختلفی از تاریخ، انسان‌ها حق مالکیت خصوصی بر دارایی‌های خود را نداشتند؛ اما امروزه ما آن را حق مسلم خود می‌دانیم.

با این تفسیر، فقط یک لحظه فکر کنید که صد سال دیگر، انسان‌ها چه چیزی را حق مسلم خود خواهند دانست که امروز برای ما دور از ذهن است؟ و کدام‌یک از چیزهایی را که ما امروز مسلّم می‌دانیم، انسان‌های صد سال بعد از دست خواهند داد؟

پیش‌فرض‌ها و باورهای زیادی وجود دارند که ما حتی از وجود آنها در ذهنمان آگاه نیستیم؛ اما وقتی زیرسؤال می‌روند، ما را به پرسش‌های فراوان می‌‌رسانند و می‌دانید که پرسش جدید هم مساوی است با ایده نو.

برای نمونه، پروژه‌های بسیاری در تلاشند تا مشکلات هویتی بشر را رفع کنند؛ که نتیجه آن هم می‌شود انبوه سمینارهای خودشناسی، سخنرانی‌های انگیزشی و تجویز روان‌شناسی رفتارگرایانه برای همه افراد.

اما کمتر کسی این سؤال را از خودش می‌پرسد که «هویت» چیست؟ چه کسی درباره آن تصمیم می‌گیرد؟ آیا هویت ما وابسته به شغل، درآمد و جایگاه اجتماعی ماست؟ اگر روزی ما همه آن‌چیزی که امروز داریم را از دست بدهیم، آیا هویت ما تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد؟ دوستان و آشنایان و بستگان ما تا چه حد در تعریف هویت ما نقش دارند؟ نقش جامعه در تعریف هویت افراد چیست؟ آیا در شرایطی که هرکسی خودش برای خودش تعیین‌تکلیف کند، مفهومی به نام جامعه می‌تواند کارکرد داشته باشد؟ یا اینکه یک قدرت مرکزی نیاز است تا معیارهایی را برای تعامل انسان‌ها با یکدیگر تبیین کند؟

سؤال‌هایی این‌چنین اساسی را نمی‌توان با پاسخ‌های ساده از میان برداشت یا با راهکارهای سطحی از کنار آنها عبور کرد. به همین دلیل است که گاهی ما انسان‌ها تصور می‌کنیم اعتقاداتی داریم و به‌سختی به آنها پایبندیم؛ اما همین اعتقادات با اولین سؤال و کوچک‌ترین چالشی متزلزل می‌شوند و ما توانایی دفاع از آنها را نداریم. این اعتقادات یا واقعی نیستند یا عمق کافی را برای حفاظت از ما در شرایط بحرانی ندارند.

تنها چیزی که می‌تواند برای پاسخ‌دادن به این سؤالات و حل این مشکلات به ما کمک کند، فلسفه است. همین ما را به نکته بعدی می‌رساند:

۴. «چرایی» بیشتر از «چگونگی» اهمیت دارد

منظور از این جمله و عبارات «چرایی» و «چگونگی» چیست؟ مقصود من از این توصیه این است که بهتر است انسان‌ها به‌جای متمرکزشدن بر چگونگی انجام یک کار و تلاش برای به‌انجام‌رساندن آن، لحظه‌ای صبر کنند و فکر کنند که اصلاً چرا این کار را می‌کنند؟ چرا آن را شروع کردند؟ و هدف از انجام آن چیست؟ سؤال‌هایی که با «چرا» آغاز می‌شوند، اهمیت بالایی در فلسفه دارند.

سازوکار فلسفه به این شکل نیست که شما سؤالی را از خود بپرسید و با اولین پاسخی که به ذهنتان رسید، قانع شوید و فکر کنید که پاسخ را یافته‌اید. این کار شما را به سمت راحت‌طلبی سوق می‌دهد؛ در حالی که فلسفه با راحت‌طلبی و تنبلی هیچ سنخیتی ندارد. اگر می‌خواهید واقعاً به فلسفه هر چیزی پی ببرید، اولین کاری که باید بکنید «تمرین صبر» و «زیاد فکر‌کردن» است.

بیایید با یک مثال این موضوع را بررسی کنیم. فکر کنید که شما از خودتان می‌پرسید، «من کیستم و چرا در این جهان هستم؟» پس از چند دقیقه فکرکردن، به این نتیجه می‌رسید که من موجودی به نام انسان با این ویژگی‌های ظاهری و این ویژگی‌های اخلاقی هستم و برای لذت‌بردن از این دنیا متولد شده‌ام. سپس راضی و خشنود از پاسخ خود، از فکرکردن دست می‌کشید و به باقی کارهای روزانه خود می‌پردازید. به‌ نظر شما این نوع از تفکر، می‌تواند پایه یک فلسفه علمی باشد و اگر همه فیلسوفان جهان با همین نتایج قانع می‌‌شدند، چیزی که ما امروز تحت‌عنوان فلسفه داریم به‌وجود می‌آمد؟

بخش بزرگی از مدرنیته و فرهنگ امروز ما، مدیون «فلسفه دکارتی» است. دکارت یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان جهان است و فلسفه او را یکی از تفکرات تأثیرگذار در رنسانس می‌دانند. می‌دانید کل فلسفه دکارت بر چه پایه‌ای استوار بود؟ بر پایه «شک دکارتی».

دکارت به همه‌چیز در این جهان و حتی به وجود خودش شک داشت و مدت‌ها به این فکر می‌کرد که از کجا معلوم که من در این جهان هستم و همه‌چیز فقط یک خواب نیست؟ در نهایت و پس از مدت‌ها کنکاش، او به نتیجه‌گیری معروف خود که «من می‌اندیشم، پس هستم» رسید و تفکرکردن خودش را دلیلی برای وجود خودش دانست.

همین مسئله می‌تواند در همه جنبه‌های زندگی بشر نمود پیدا کند.

همه چیزهایی که ما امروز آنها را درست مطلق می‌دانیم، ممکن است اشتباه باشند و همه چیزهایی که فکر می‌کنیم همیشه پابرجا خواهند بود، ممکن است یک روز از بین بروند. فقط کافی است دید منتقدانه داشته باشید و به‌جای تقدس‌‌بخشیدن به مفاهیم، آنها را نقد و بررسی کنید. همین پول امروزی و سیستم مالی سنتی که برخی فکر می‌کنند هیچ‌چیز جای آن را نخواهد گرفت، ممکن است روزی طوری از بین برود که فقط بتوانید در کتاب‌های تاریخ آن را پیدا کنید.

بنابراین توصیه می‌کنم افق دید خود را وسعت دهید و با دید بازتری به مسائل نگاه کنید. موفقیت‌های کوچک خوبند؛ اما پیشرفت‌های بزرگ بهترند و بهترین نوع پیشرفت هم همانی است که با هدف‌های بزرگ سنجیده شود.

البته فراموش نکنید که هرچه هدف بزرگ‌تر باشد، موانع هم بزرگ‌تر خواهند بود و همین مسئله، موضوع توصیه بعدی من است:

۵. موانع سازنده هستند؛ از آنها فرصت بسازید

یک ضرب‌المثل قدیمی هست که می‌گوید جایگاه هرکسی را می‌توان از جایگاه دشمنانش تشخیص داد. همین جمله درباره پروژه‌های نوآورانه نیز صدق می‌کند. در حقیقت، میزان ارزشمندی هر ایده نو یا هر خلاقیتی را می‌توان از موانعی که سر راه آن قرار دارد متوجه شد.

از هر انسان خلاق، کارآفرین، مبدع و پیشرویی که سؤال کنید، به شما خواهد گفت که ارائه یک ایده یا راه‌اندازی یک کسب‌وکار جدید چقدر سخت است. هیچ استثنایی هم در این رابطه وجود ندارد. تنها تفاوت کسانی که در این راه موفق می‌شوند با بقیه، توانایی تبدیل موانع به فرصت‌هاست.

ما طرفداران ارزهای دیجیتال می‌توانیم همین مسئله را درمورد بیت کوین و ارزهای دیجیتال به‌وضوح مشاهده کنیم. با این حال که اکنون چیزی حدود ۱۳ سال از تولد بیت کوین گذشته، هنوز هم توضیح ماهیت و اثبات ارزش آن به برخی از افراد دشوار است. حال این وضعیت مایی است که تنها طرفدار این ارز دیجیتال هستیم نه توسعه‌دهنده آن. خودتان تصور کنید که خالق همچین پدیده‌ای، چه شجاعت و جسارت و دید بازی می‌توانسته داشته باشد!

بنابراین به‌جای یک‌جانشستن و ناامیدی، بهتر است دست‌به‌کار شوید و نگرانی را از خود دور کنید؛ چراکه کسی که برای کار خودش دلایل منطقی و برهان‌های قوی داشته باشد، بالاخره پیام خود را به آنهایی که باید خواهد رساند. علاوه بر این، هر سختی و مشتقی درس‌هایی را هم با خود به همراه دارد که به تجربه‌هایی ارزشمند تبدیل می‌شوند؛ تجربه‌هایی که ارزش آنها به‌قدری زیاد است که با هیچ‌چیزی قابل‌معاوضه نیستند. در نهایت، فراموش نکنید که تنها چیزی که اهمیت دارد هدف شماست و تنها چیزی که استقامت شما را در این مسیر تقویت می‌کند، شوق و اشتیاق درونی شما برای دست‌یابی به این هدف است. در طول تاریخ، هیچ‌چیز باارزشی وجود نداشته که به‌راحتی به دست آمده باشد.

مخاطب این توصیه من فقط صاحبان کسب‌وکارهای جدید نیستند؛ بلکه همه افرادی هستند که نسبت به سایر مردم جامعه، تفکرات متفاوتی دارند و به‌دلیل همین تفاوت‌ها، گاهاً از اجتماع طرد می‌شوند. بدانید که شما تنها نیستید و تفاوت شما دلیلی بر مسیر اشتباهتان نیست. بنابراین پرقدرت و امیدوار به مسیر خود ادامه دهید و دست از مقایسه خود با معیارهای معمول جامعه بردارید. اگر همه می‌خواستند به این معیارها بها بدهند و مطابق با همان‌ها زندگی کنند، هیچ دکارت و سقراط و افلاطون و نیچه و فروید و یونگ و تسلا و ساتوشی ناکاموتویی وجود نداشت. نکته جالب این است که دنیا را همین افراد به‌ظاهر متفاوت به پیش می‌برند، نه عموم مطیع جامعه.

۶. اشکالی ندارد که در نهایت جدیت، اوقات خوشی را سپری کنیم

برای توصیه بعدی قصد دارم کمی از فضای موارد پیشین فاصله بگیرم و موضوع جدیدی را مطرح کنم.

در ماه‌های اخیر اتفاقاتی در دنیای ارزهای دیجیتال رخ داده که باعث شده بسیاری گمان کنند همه‌چیز در این دنیا شوخی است و ارزهای دیجیتال هنوز خیلی راه دارند تا به بلوغی که باید برسند. البته شاید هم حق داشته باشند؛ چراکه اتفاقاتی مانند افزایش غیرمنطقی قیمت دوج کوین، فروش توکن‌های غیرمثلی (NFTها) با قیمت‌های گزاف، ورود رپرها و ورزشکاران به این حوزه و جابه‌جا‌شدن قیمت بیت کوین با توییت یک میلیاردر ممکن است برای همه همین ذهنیت را ایجاد کند. حتی خود اعضای جامعه ارزهای دیجیتال هم از خیلی از این اتفاقات خوشنود نبودند و نگرانی‌های زیادی درمورد آنها داشتند.

اما با همه این تفاسیر، اطلاق صفت «سطحی» به هر پدیده‌ای، بدون تخصیص زمان و انرژی کافی برای درک حقیقت آن، عکس‌العمل راحتی است که فرصت دیدن تصویر بزرگ‌تر را از شما می‌گیرد.

دنیای ارزهای دیجیتال یک دنیای آزاد است که در آن هرکسی حق ابراز وجود دارد. همان چیزی که ممکن است به نظرِ شما بی‌معنی و ابزاری برای جلب‌توجه برسد، می‌تواند سلیقه شخصی دیگر یا شروع‌کننده جریانی نو باشد. این دنیا از این لحاظ، دقیقاً در نقطه مقابل دنیای واقعی قرار دارد. در دنیای واقعی و در سیستم حاکم، همیشه معیارهایی برای فیلترکردن آثار هنرمندان و سانسور عقاید وجود داشت؛ اما بلاک چین با خاصیت غیرقابل‌سانسوربودن خود، به همه آن کسانی که سال‌ها در این سیستم‌ها سرکوب می‌شدند اجازه بروز داده و متأسفانه همین امر برای خیلی‌ها ناخوشایند است.

وقتی شخصی می‌تواند یک اثر هنری را در قالب توکن غیرمثلی به قیمت هزاران دلار بفروشد، چرا نباید این کار را بکند؟ حتماً شخص دیگری هم وجود داشته که حاضر بوده این مبلغ را در ازای آن پرداخت کند و حتماً برای کار خود دلیلی داشته است، وگرنه چه‌کسی حاضر است پول باارزش خود را بی هیچ دلیلی صرف کند؟

حال این دلیل می‌تواند هرچیزی باشد؛ از علاقه واقعی به این اثر گرفته تا تلاش برای گسترش امور مالی غیرمتمرکز (دیفای)، یا انتقال یک پیام به جامعه جهانی. در این صورت، به نظر می‌رسد که جایی برای ناراحتی من و شما باقی نمی‌ماند، حتی اگر واقعاً ناراحت باشیم.

یا درمورد تأثیر توییت یک شخص بر قیمت یک ارز دیجیتال، باید بگوییم که بله، چنین چیزی ممکن است. همان طور که پیش‌تر هم اشاره کردم، ارزش ارزهای دیجیتال به اعتباری است که دارندگان آنها برای آنها قائل هستند. به‌‌عبارت دیگر، نظر و احساس جمعی سرمایه‌گذاران در مورد ارز دیجیتالی مانند بیت کوین، قیمت آن را تعیین می‌کند. بنابراین منطقی است که نگرانی دسته‌جمعی سرمایه‌گذاران بیت کوین قیمت این ارز دیجیتال را کاهش دهد و خبر خوبی که باعث خوش‌بینی آنها به آینده شود، قیمت آن را بالا ببرد.

اتفاقات این‌چنینی همیشه در جامعه ما وجود خواهند داشت و انکار نمی‌کنم که ممکن است برخی از آنها، نقشه‌های سودجویانه یا کلاهبرداری باشند؛ اما اگر در مقیاس بزرگ‌تر نگاه کنیم، همین اتفاقات هم می‌توانند به ما در درک ماهیت این ارزها کمک کنند. برخی معتقدند که حتی یک اتفاق ناگوار در جامعه ارزهای دیجیتال می‌تواند اعتبار این جامعه را زیر سؤال ببرد و همه تلاش‌های پشت‌صحنه‌ای که تا به امروز صورت گرفته را نابود کند؛ اما من مؤافق نیستم. به نظر من توانایی‌های بالقوه صنعت ارزهای دیجیتال انقدر زیاد است که هر نظر مخالفی، نه‌تنها آن را با چالش مواجه نمی‌کند، بلکه باعث کشف جنبه‌های جدید و درک بهتر آن می‌شود. به‌عبارت دیگر:

همین «تنوع عقیده‌ها» است که به رشد و اعتلای این صنعت نوپا کمک می‌کند.

به همین دلیل مایلم این مقاله را با موضوع «تنوع کاربران ارزهای دیجیتال» به پایان برسانم و درمورد نقش باارزش آنها در پیشرفت این ارزها صحبت کنم.

۷. موفقیت این صنعت مدیون کاربران آن است

بله، عامل موفقیت ارزهای دیجیتال شما هستید! شما کاربران فوق‌العاده و بی‌نظیر که با حضور خود، به این ارزها ارزش و اعتبار بخشیدید و باعث موفقیت روزافزون آنها شدید.

خوشبختانه باید بگویم که امروزه کاربران ارزهای دیجیتال محدود به یک دسته و گروه مشخص نیستند و اشخاص مختلف از قشرهای مختلف در این حوزه فعالیت می‌کنند. کارآفرینان، نهادهای تنظیم مقررات، هنرمندان، تحلیلگران، ورزشکاران، وکلا، طراحان، اقتصاددانان، معامله‌گران، سرمایه‌گذاران، توسعه‌دهندگان و نویسندگان تنها بخشی از افرادی هستند که در سال‌های گذشته روی صحنه کوین دسک حضور یافته‌اند و در ویدیوهای آموزشی و گزارش‌های آن مشارکت کرده‌اند.

حتی اگر در هیچ‌یک از این دسته‌بندی‌ها قرار نگیرید و یا اگر هنوز در صنعت ما یا روی یک پروژه مرتبط با آن کار نکرده‌ باشید، همین‌ که در حال مطالعه این مقاله هستید یعنی اینکه شما نیز بخشی از تغییری هستید که ارزهای دیجیتال به‌دنبال آن هستند. سهم شما در این تغییر هرچقدر هم که باشد، حضورتان در این جهان مغتنم و تأثیرگذار است.

ارزهای دیجیتال متعلق به همه هستند و هرچه افراد بیشتری از مناطق جغرافیایی مختلف، سنین مختلف، نژادهای مختلف و تخصص‌های مختلف از آنها استفاده کنند، این ارزها به هدف نهایی خود نزدیک‌تر می‌شوند.

البته این مسئله فقط محدود به ارزهای دیجیتال نیست و تقریباً در همه عرصه‌های زندگی صدق می‌کند. تنوع باعث افزایش انعطاف‌پذیری زندگی انسان‌ها می‌شود. فرقی نمی‌کند که در کنار هم کار کنیم، در حال مشاجره باشیم یا با هم رقابت کنیم. در هر صورت، حضور همه ما در کنار هم است که باعث افزایش کیفیت جهانی که در آن زندگی می‌کنیم می‌شود.

بنابراین از ورود به دنیای ارزهای دیجیتال نترسید، این دنیا را متعلق به افرادی خاص ندانید، خودتان را از این جامعه جدا نبینید و مطمئن باشید که حضور شما با آغوش باز پذیرفته خواهد شد.

جمع‌بندی

درک کامل ماهیت ارزهای دیجیتال زمان می‌برد و به‌همین راحتی نیست؛ علی‌الخصوص برای کسانی که به سیستم مالی سنتی خو گرفته‌اند. درک می‌کنیم که این سیستم برای مدت طولانی سر کار بوده و تصور از‌بین‌رفتن آن سخت است. درک می‌کنیم که تعداد پروژه‌های کلاهبرداری به‌قدری زیاد است که نمی‌توان به‌راحتی به هر چیز جدیدی اعتماد کرد. درک می‌کنیم که نوسان قیمت ارزهای دیجیتال ممکن است باعث نگرانی شما شود. درک می‌کنیم که برای سرمایه‌ای که پس از سال‌ها کار و تلاش به‌ دست آورده‌اید نگرانید.

اما فراموش نکنید که تغییر و پیشرفت، همیشه از پی بهادادن به پدیده‌های نوین و فرصت‌دادن به آنها برای اثبات خود حاصل شده است. هر چیز جدیدی که انسان با آن روبه‌رو می‌شود، از دور شبیه به یک هیولای ترسناک است که در تاریکی ایستاده و باید با حداکثر سرعت از آن فرار کرد. تنها با نزدیک‌شدن به آن و لمس آن است که می‌توانید بفهمید این موجود چیست، از کجا آمده و چه کاربردی دارد.

بنابراین حرف ما این نیست که هیچ انتقادی نباید به ارزهای دیجیتال وارد شود. همان طور که در طول مقاله بارها مطالعه کردید، شخصی که خود برای مدت نسبتاً طولانی در شرکتی مانند کوین دسک کار کرده و یک سرمایه‌گذار باتجربه محسوب می‌شود، انتقاد از این ارزها را می‌پذیرد و آن را عاملی برای پیشرفت این صنعت می‌داند.

اما حقیقت این است که انتقاد با مخالفت بی‌دلیل و کورکورانه فرق می‌کند. برای انتقاد از هرچیزی، شما باید ابتدا آن را بشناسید و به همه زوایای آن اشراف داشته باشید؛ اما تخریب و تحقیر دقیقاً عکس این است و به هیچ شناختی نیاز ندارد. بنابراین مطمئن باشید که به همان اندازه‌ای که تخریب‌های عامدانه با عکس‌العمل تند اعضای این جامعه مواجه می‌شود، انتقادهای سازنده هم مورداستقبال آنها قرار می‌گیرد.

منبع: ارزدیجیتال

بیشتر از ارز دیجیتال در اقتصادالکترونیکی:
کوچ صرافی دیجیتالی از چین
آینده بازارهای نوظهور با رمزارزها
معرفی شبکه کانستلیشن (Constellation) و ارز دیجیتال DAG
بازار هارددیسک، نگران یک رمزارز جدید
پیش‌فروش توکن Diem فیسبوک با تخفیف برای سرمایه‌‌گذاران اولیه!
خبرگزاری CNN لحظات تاریخی را به صورت توکن NFT به فروش می‌گذارد!
همزیستی پول کاغذی و دیجیتال؛ ارزهای جهانروا متوقف می‌شوند؟
خودپردازهایی که ارزهای دیجیتالی را پول می کنند
کاردانو یک قدم دیگر به پیاده‌سازی قراردادهای هوشمند نزدیک‌تر شد
معرفی کامل بیت تورنت و کاربرد ارز دیجیتال BTT در این شبکه
مقامات انگلیس نگران فروش املاک با ارزهای دیجیتال؛ مجرمان جذب می‌شوند
هاپی (HAPI) چیست؟ پلتفرمی برای شناسایی هکرها در حوزه رمز ارزها
معرفی ۷ مورد از کاربردهای NFT در دنیای واقعی و دیجیتال!
اجرای اولین قرارداد هوشمند کاردانو روی شبکه آزمایشی Alonzo
اندازه پوزیشن در ترید؛ در هر معامله ارز چقدر سرمایه وارد کنیم؟
زمزمه‌ها از ورود آمازون به حوزه دیفای
معرفی پروتکل Benchmark و توکن Mark؛ ایده‌ای جدید در حوزه استیبل کوین‌ها
می‌خواهید برای اولین بار در ارزهای دیجیتال سرمایه‌گذاری کنید؟ ابتدا این ۱۰ نکته را بخوانید
وان پلاس ظاهرا روی توسعه کیف پول دیجیتالی مخصوص رمزارزها کار می‌کند
کریپتو موزیک چیست؟ اثر موسیقی خود را به NFT تبدیل کنید!
همکاری اپل‌پی و کوین بیس برای انجام پرداخت‌ها

کانال تلگرام رسانه فناوری هوشمند

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. بازتاب: ماهنامه ” اقتصاد دیجیتال” شماره 10، تیر ماه ۱۴۰۰ : پایگاه خبری اقتصاد الکترونیکی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا